پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۳۶۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

من این کتاب را از نام محمود با نام تو خواهم کردن که این کتاب همه اخبار و آثار جدّان تست، شهریار او را بنواخت و نیکوئیها فرمود و گفت یا استاد محمود را بر آن داشتند و کتاب ترا بشرطی عرضه نکردند و ترا تخلیط‍ کردند و دیگر تو مرد شیعیئی و هرکه تولّی بخاندان پیامبر کند او را دنیاوی بهیچ کاری نرود که ایشان را خود نرفته است محمود خداوندگار من است تو شاهنامه بنام او رها کن و هجو او بمن ده تا بشویم و ترا اندک چیزی بدهم محمود خود ترا خواند و رضای تو طلبد و رنج چنین کتاب ضایع نماند و دیگر روز صد هزار درم فرستاد و گفت هربیتی بهزار درم خریدم آن صد بیت بمن ده و با محمود دل خوش کن، فردوسی آن بیتها فرستاد بفرمود تا بشستند، فردوسی نیز سواد بشست و آن هجو مندرس گشت و از آن جمله این شش۱ بیت بماند.


[مرا غمز کردند کان پر سخنبمهر نبیّ و علی شد کهن اگر مهرشان من حکایت کنمچو محمود را صد حمایت کنم پرستار زاده نیاید بکارو گر چند باشد پدر شهریار ازین در سخن چند رانم همیچو دریا کرانه ندانم همی]۲ بنیکی نبد شاه را دستگاه۳و گرنه مرا برنشاندی بگاه چو اندر تبارش بزرگی نبودندانست نام بزرگان شنود

الحقّ نیکو خدمتی کرد شهریار مر محمود را و محمود ازو منّتها داشت. در سنۀ اربع عشرة و خمسمایه بنشابور شنیدم از امیر معزّی که او گفت از امیر عبد الرّزّاق شنیدم بطوس که او گفت وقتی محمود بهندوستان بود و از آنجا بازگشته بود و روی بغزنین نهاده مگر در راه او متمرّدی بود و حصاری استوار داشت و دیگر روز محمود را منزل بر در حصار او بود پیش او رسولی بفرستاد که فردا باید که پیش آیی و خدمتی بیاری و بارگاه ما را خدمت کنی و تشریف بپوشی و بازگردی، دیگر روز محمود برنشست و خواجۀ بزرگ بر دست راست او همی راند که فرستاده بازگشته بود و پیش سلطان همی آمد سلطان با خواجه گفت چه جواب داده باشد خواجه این بیت فردوسی بخواند:


اگر جز بکام من آید جوابمن و گرز و میدان و افراسیاب


________________________________________

(۱) - تاریخ طبرستان: دو

(۲) - ابیات بین دو قلاّب را نسخ تاریخ طبرستان ندارند.

(۳) - تاریخ طبرستان: مگر تنگ بد شاه را دستگاه.