پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۳۶۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

کرد، هرچند بزرگان و امرا و ارکان دولت صلاح ندیدند و منع مینمودند چون غایت و نهایت دولت خاندان محمودی بود نصیحت مفید نشد و عزیمت درست کرده بنزد با کالیجار رسولان فرستاد و رخصت طلبید، امیر با کالیجار فرستاد که پادشاه بخانۀ خود می‌آید بنده‌ام و میان حکم و فرمان را بسته امّا چون سلطان تحکّمات بی‌وجه کرد با کالیجار فرستاد که اگر پادشاه را اجابت بندگان بایستی نه این شیوه حکم فرمودی بنده با قلعۀ چند که از پدران میراث دارد قناعت نمود ولایت و رعیّت از آن پادشاه است و با قلعه رفت و شهرهای طبرستان بگذاشت، بغیر آن بیرسمیها که کرد مالی زیاده هم حاصل نشد و چون هوا گرم شد بضرورت بازگشت و بگرگان رفت، در آن روز که بگرگان فروآمد خبر رسید که ترکمانان سلجوقی با دو هزار مرد بمرو رسیدند و پسران سلجوق یغمر۱ و بوقا۲ [کذا] بدیشان پیوستند و اوّل خروج سلجوقیان بود و استیصال آل محمود تا حینیکه جغری بیک داود بخوارزم رفت و ملک خوارزم مسلّم کرد و از آنجا بطبرستان آمد و از آنجا بری رفت و آل وشمگیر را طراوتی نماند و اکثر ولایت که بهامون بود امرای آل سلجوق بدست آوردند و ایشان بقلاع و کوهستانات التجا نمودند در سنۀ احدی و اربعین و اربعمایه با کالیجار بدار البقا پیوست.


کیکاوس بن اسکندر


چون با کالیجار وفات یافت کیکاوس بن اسکندر بن قابوس که واضع کتاب قابوس نامه است در کوهستانات حاکم و والی بود، اصفهبد رستم شهریار در عهد او بود در سنۀ اثنی و ستّین و اربعمایه [کذا] فرمان حقّ یافت و پسر او گیلانشاه بولایت او بنشست امّا اندک مواضعی بتصرّف ایشان مانده بود که امرای سلجوقی بازستانده بودند و بعد از آنکه سلطان طغرل از راه گرگان بطبرستان آمد و مال و خراج بستاند بهر ناحیت علیحده وکیل و نایب بنشاند و از طبرستان بری رفت و منتصر را خلع کرد [کذا] و خلافت بالقائم بامر اللّه رسانید [کذا] و او را سلطان لقب کردند، درین قربت گیلانشاه درگذشت و انوشیروان بن منوچهر بن قابوس بنشست و در این عهد طغرل درگذشت بتاریخ احدی و اربعمایه [کذا] و الب ارسلان غازی بر تخت پادشاهی متمکّن شد و لشکر بترکستان برد و ملوک ترک و افراسیابی او را منقاد گشتند.


________________________________________

(۱) - ظاهرا: یبغو

(۲) - ظاهرا: توقاق