پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۳۵۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

و ابو علیّ بن ابی الحسن۱ سیمجور وفائق خلاف کردند و خراسان درهم شد، امیر رضیّ بغزنین التجا بسبکتکین برد که بعد از البتکین در غزنین قایم شده بود چنانکه در تاریخها مذکور و مسطور است تا امیر سبکتکین لشکر آن نواحی جمع کرد و بدفع ابو علی و فائق روی بنیشابور نهاد، ابو علی و فائق در پیش رفتند و بموضع بغشور۲

مصاف دادند، در آن وقت قابوس اگرچه در دل ولای سامانیان داشت امّا از روی ناچار پسر خود دارا را نزد ابو علی فرستاده بود، در وقت مصاف دارا از ابو علی بگشت و با لشکر امیر رضیّ پیوست و ابو علی هزیمت یافت و امیر سلطان محمود سبکتکین در آن نبرد دست بردها۳ نمود، امیر رضیّ سفهسالاری خراسان بامیر محمود داد و سیف الدّوله لقب کرد و بلخ بسبکتکین داد و امیر محمود در نیشابور بماند و امیر رضیّ ببخارا بازگشت و سبکتکین بهرات رفت، مدتّی برنیامد که امیر رضیّ وفات کرد و سلطان محمود خراسان با دست آورد و با ایلک خان موافق شد و بعزم ملاطفت او را ببخارا آورد و بغدر بعضی سامانیان را با دست گرفت و پسر امیر رضی ابراهیم المنتصر را در بند آوردند و دیگران را بشمشیر قهر بگذرانیدند و قوّت دولت محمودی در خراسان زیاده شد، منتصر از حبس ایلک خان بگریخت و خود را بخراسان افگند و هروقت بگوشۀ میزد و محمود را دل‌مشغولی میداد تا آنکه قوّت زیاده گرفت، بنیشابور آمد، سلطان بی‌هیچ توقّف از غزنین روی بنیشابور نهاد، منتصر ازو بگریخت و بگرگان بشمس المعالی قابوس بن وشمگیر پناه برد، قابوس از آنجا که فرط‍ حشمت و جاه او بود مراعات او بیحدّ بجای آورد و از خزائن و زرّادخانه و فرّاشخانه مبالغی که لایق دانست مبالغتها کرد و ابو القسم سیمجور و ارسلان بالو با منتصر بودند هریک را بنعمتهای فاخر نوازش کرد و گفت شما را مصلحت آنست که دل از خراسان برکنید که سلطان محمود و ایلک خان هردو خصم قوی‌اند و شما را طاقت مقاومت ایشان نیست و پسر فخر الدّوله مجد الدّوله کودکست و ملک او بی‌نظام، ملک ری بی‌زحمت مسلّم گردد تا بعد ازین چگونه شود، چون خزانه بدست آید و لشکر جمع گردد آن هنگام قصد خصم و خراسان بهتر پدید آید، ایشان راضی شدند، قابوس پسران خود دارا و منوچهر را با ایشان بفرستاد، چون بری رسیدند با بزرگان ری مقابله کردند


________________________________________

(۱) - در اصل: ابو علی بن حسن.

(۲) - در جمیع نسخ: تفسور.

(۳) - ب: دست بردیها.