پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۳۰۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

بازگردد زوبینی بر پشت زد که بسینه بیرون آمد از اسب بزیر افتاد مرده، برفرمود گرفت و دفن کرد، پادشاهی شهریاره کوه که ملک اصفهبد شروین بود باو دادند و با تشریف گسیل کرده، و اسفار چون ببکر بن الیسع پیوست هم در آن مدّت بکر را وفات رسید لشکر برو بیعت کردند و ایل تغدی نام غلامی بود از آن بکر از نصر بن احمد خائف بود بدو پیوست و ملک خراسان او را مسلّم شد، خبر بنصر بن احمد رسید صالح بن سیّار را با نوبت و علم و تشریف و استمالت پیش او فرستاد و اسفار بطاعت و متابعت او دل قوی شد، و بدسیرت و ظالم بود و مردم خراسان ازو آزرده، چون ماکان و داعی موافقت نمودند بسیار حشم بر ایشان گرد آمدند، لشکر بری بردند و محمّد بن صعلوک را که والی ری بود تاخته و ملک ری بدست گرفته و ممکّن شده تا خبر غیبت ایشان باسفار رسید با لشکر خراسان عزیمت طبرستان کرد، و ابو الحجّاج مردآویج بن زیار که مهتر برادر وشمگیر بود با قراتکین سامانی بود ازو دستوری خواست که بطبرستان شود، با خیل خویش باسفار پیوست، از گرگان بساری آمدند، ماکان و داعی را بری خبر شد، ماکان گفت تو بری بنشین تا من بروم مالش ایشان بدهم، داعی نشنید با پانصد مرد بآمل آمد و مردم آمل برأی ابو العبّاس الفقیه العلقی داعی را مدد نکردند، اسفار را بساری معلوم شد که ماکان بری فروایستاد و داعی بآمل ضعیف حال است و مردم مدد او نمیکنند، تاختن بآمل آورد، داعی از شهر بیرون آمد مصاف داد، مردم او را بازگذاشتند با تنی چند از خاصّگان برگردید که با شهر آید مقدّمۀ لشکر اسفار مردآویج بن زیار بود بمحلّۀ علیاباد بسر پل بداعی رسید، او را دریافت زوبینی بر پشت زد، مرده از اسب درافتاد۱ ، او را برگرفتند بخانۀ دختر هم بدان محلّۀ علیاباد فرونهادند.

و در آن روز ابو جعفر مانکدیم و یکی دیگر از فرزندان عقیل بن ابی طالب را بکشتند و اسفار را طبرستان مسلّم شد و عمّال نصب کرد و اکوشی نام ترکی بود با خیل خویش باسفار پیوست، چون عدد بسیار گشت بری رفت و با ماکان مصاف داده ماکان را بشکست منهزم با طبرستان افتاد و او بری بنشست و تحصیل مال فرمود و لشکر را خشنود گردانید و اکوشی را بری بنشاند و او با طبرستان آمد، ماکان ازو بگریخت با دیلمان شد و

________________________________________

(۱) - در سال ۳۱۶ روز سه‌شنبه شش روز مانده از رمضان (تاریخ حمزۀ اصفهانی ص ۱۵۳).