پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۲۹۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

بازافتاد و پیش سیّدان رسول فرستاد که شما بزرگان و عالمان خاندان رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم میباشید، مرا بحرب شما فرستادند، از علم و زهد شما لایق آنست که خلایق را بخون ریختن نیارید و گرگان بازگذارید و بروید، داعی و ابو الحسین سخن او نشنیدند بدیه جلایین مصاف دادند، سرخاب بن و هسودان بسیمجور حمله برد و او را از جای برگرفت و ابو الحسین ناصر میمنه را روی برگردانید بشب پیاده ببیابان افتادند، ناصر و داعی در قفای او ایستاده میدوانیدند چون بمیان بیابان رسیدند ترکان بجمع بازگشتند و جمله از اسب بزیر آمده و تیرها فروافشانده و زانو زده بو الحسین و داعی را چنان بشکستند که با یکنفر غلام و علیّ بن بویه و ما کان بن کاکی و حکا۱ و اسپهسلار بیرون افتادند از معرکه و ترکان برنشستند و تا بآبسکون پس ایشان آمده و چون بتمیشه رسیدند ابو الحسین ناصر مقام کرد تا حشر آوردند و عمارت حصار فرمود و بماکان سپرد و داعی بآمل رفت و مدد از جوانب جمع کرد پیش ابو الحسین فرستاد تا دیگرباره تاختن برد بگرگان و ترکان را بیرون فرمود و دار الملک آنجا ساخت و این فتح سلخ ذی الحجّه بود [سنۀ عشر و ثلثمایه۲] و مدّتی طبرستان چنین داشتند که بو الحسین بگرگان می‌نشست و داعی بآمل بعدل و علم و ترفیه خلایق مشغول بود و اندپاره مدرسه و خانقاه فرمود۳ و روزهای ایّام سبع قسمت کرده بر مصالح دین و دنیا یک روز بمناظره علم و فقه و نظر بنشستی و یک روز باحکام و مظالم و یک روز تدبیر ملک و اقطاعات و روز آدینه عرض محبوسان و قضاء اهل جرایم و البتّه حوالت هیچ مهمّ از مهمّات شرعی و دیوانی بکسی نکردی و همه بنظر و رأی خویش فرمودی۴ و اهل علم و بیوتات را در احترام و توقیر مبالغت لازم دانستی و از هیچ هنرمند که ارباب املاک بودند خراج نفرمودی گرفت و از عرب و عجم بلغا و شعرا و متکلّم و مذکّر و فقیه بحضرت او جمع بودندی و در حقّ همه احسان و مروّت فرمودی و هیچکس را نگذاشتی که بر ضعیف باندک و بسیار تسلّط‍ کند و در عهد او اهل آمل آسوده بودند۵ و احمد بن محمّد المعروف بابی عبد اللّه گوید شعر۶:




________________________________________

(۱) - کذا فی جمیع النسخ ظاهرا: حسکا

(۲) - قسمت بین دو قلاّب در الف و ب نیست

(۳-۴) - این قسمت فقط‍ در الف هست

(۵) - از اینجا تا آخر قطعه شعر عربی فقط‍ در الف هست.

(۶) - پنج سطر اوّل این رشته اشعار که با هفت بیت از لامیّۀ ص ۲۷۸ از یک قصیده بوده در الف در محلّ بی‌مناسبتی یعنی در ذکر جنگ ابو الحسین با شهریار (ص ۲۷۷ بعد از سطره) بود ما آنها را که در مدح داعی صغیر است باینجا انتقال دادیم.