پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۲۹۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

و مستخلص کرد۱ و ابو عبد اللّه احمد بن محمّد الولیدی گوید، شعر:


یا ایّها السّید الدّاعی الّذی سلمتبیمنه افق الدّنیا من الخلل ابهج بفتح نشابور الّتی انغلقتعلی الملوک الالی فی الأعصر الاول کانت حمی لم یبح فافتضّ عذرتهامؤیّد الدّین لیلی بالقنا الذّبل ولیّ دولتک النّهاض باسمک و ال‍‌دّاعی الیک دعاء المخلص الجذل و سوف یبلغ اقصی الشّرق مفتتحابلمه۲ لا محایید و لا نکل فهذه الأرض قد القت مقالدهاالیک یا ابن الکرام السّادة البزل و تلک اسرة سامان الّتی خزیتتبکی خراسانها بالأدمع الهمل

و چون لیلی نیشابور بستد بطوس رفت با لشکر سامانیان مصاف داد، او را در مصاف بکشتند و لشکر بهزیمت با گرگان آمد، جماعتی از کبار دیالم بیعت کردند و معاهدت رفته برآنکه داعی را بغدر بکشند یکی از آن قوم پنهان داعی را این حال بازنمود. چون معلوم شد با هیچ خلق این سرّ آشکارا نکرد و هم در تعجیل بگرگان شد و آن گروه همه را بگرفت و گردن بفرمود زد و یکی از آن جماعت پدر سیاه گیل بود هروسندان نام که رئیس گیلان بود، بعد از آن مردم از داعی بترسیدند و هیبتی از او در دلها افتاد که کسی را زهره نبود که محالی اندیشه کند۳ و ابو طالب شاعر قصیدۀ گفته، شعر:


حتّی اذا الغدر اسنقلّ بعصبةمن جنده عن کید هرسندانه قاد الجیاد علی مناسجها القنابأکفّ اسد الغاب من فرسانه تخفو علی فودیه الویة الهدیو النّصر یقدمه الی جرجانه حتّی اذا وردت هوادیها ضحیجرجان و المخذول فی خذلانه


________________________________________

(۱) - از اینجا تا آخر قطعه شعر عربی فقط‍ در الف هست

(۲) - تصحیح قیاسی و در اصل: بداند

(۳) - از اینجا تا آخر شعر نیز فقط‍ در الف هست