پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۲۸۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

عزیمت حسن قاسم بگرگان و محاربۀ با ترکان و محصور شدن و خاتمۀ کار ناصر کبیر۱


چون حسن قاسم عازم گرگان شد سیّد ناصر پسر خویش ابو القاسم جعفر را فرمود که بمدد او برود با گرگان و تمیشه، بو القاسم با او بد بود و او را دشمن داشتی امّا چون فرمان پدر بود جز امتثال چاره نداشت، او را در پیش داشت و هرموضع که حسن برداشتی او فروآمدی و از هرمنزل پیش پدر نبشتی این مرد با تو دشمنی در دل دارد، چون بحدّ گرگان رسید ترکان برای مصاف پیش باز آمدند، بو القاسم او را بازگذاشت بیامد و حسن قاسم پیش ترکان فرونتوانست ایستاد بحدّ استراباد با قلعۀ گجین شد و این قلعه در عهد شاپور ذوالأکتاف تا بعهد ملک اردشیر بن الحسن رحمه اللّه معمور بود، بعهد خداوند عالم سلطان شهید تکش بن ایل ارسلان ملک اردشیر بفرمود شکافت تا بدست کسان او نیفتد، و حسن قاسم همۀ زمستان آنجا بماند، بسیار مردم او را از سرما دست و پای نقصان شد و ترکان بمحاصره در زیر قلعه نشسته بودند تا او را کار سخت شد و طاقت برسید، از قلعه بیرون آمد با تنی چند و بر لشکرگاه ترکان زد و تنی چند را بشمشیر بدو پاره کرد، چون زخم شمشیر او بدیدند راه باز دادند بسلامت با آمل افتاد و از آنجا بگیلان رفت، و ناصر کبیر بترک ملک گفت و با خلایق بشریعت زندگانی پیش گرفت و از اطراف جهان برای استفاده پیش او آمدندی و اقتباس فنون علوم کردندی از فقه و احادیث و نظر و شعر و ادب، و سیّدی بسیار افادت بود، بیست و پنجم شعبان سنۀ اربع و ثلث مایه با جوار رحمت حق تعالی نقل کرد.


ایالت حسن بن قاسم و خلاف فرزندان ناصر با او۱


فرزند او ابو الحسین احمد بگیلان فرستاد و حسن قاسم را که داماد او بود بیاورد [و بایالت نشاند] و هو ابو محمّد الحسن بن القاسم بن الحسن بن علی بن عبد الرّحمن المعروف بشجری بن القاسم بن الحسن بن امیر زید بن الحسن السّبط‍ ابن امیر المؤمنین علیّ بن ابی طالب علیهم السّلام و لقب او الدّاعی الی الحقّ بود و بکتاب انساب الدّاعی الصّغیر نبشته،

________________________________________

(۱) - چنانکه مکرّر یادآور شده‌ایم هیچیک از این عنوانها در الف که ما آنرا اساس طبع قرار داده‌ایم نیست. اختیار آنها در این طبع برای روشن شدن مطالب است.