پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۲۶۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

باره آنجا رفت و ده هزار مرد را از خوارزم [بنوا۱] با نیشابور آورد،


واقعات محمد زید و اصفهبد رستم و لشکر آوردن اصفهبد بطبرستان


محمّد زید بر اصفهبد رستم متغیّر شد و ولایت بکلّی ازو باز گرفت، اصفهبد رستم ازو بگریخت پیش رافع پناه داد و هفت ماه محمّد زید بکهستان او بنشست، رافع با اصفهبد رستم بن قارن بطبرستان آمدند و چون بگرگان رسیدند محمّد زید پیش ایشان نتوانست ایستاد با قلعۀ جوهینه رفت و شش ماه محصور بود تا چنان شد که در قلعه ذخیره نماند، با تنی چند از قلعه بزیر آمد و کوتوالی بنشاند و او درون تمیشه رفت بعد روزی چند کوتوال قلعه برافع داد از عجز، رافع بطلب محمّد تا بآمل بیامد و او با کجو شد و حصار را عمارت فرمود، رافع بکجو رفت، محمّد از آنجا بدیلمان پیوست تا مستهلّ ذی الحجّه سنۀ سبع بکجو بماند و حال مردم از مصادرات و الزام مؤن مجحفه و ایقاع ضرر بجایی رسید که نفس بر نتوانستند کشید و بر مسلمانان هیچ رحمت نفرمود، محمّد زید را دیالم مدد دادند و جستان و هسودان از کهستان بزیر آمد بمظاهرت محمّد بن زید و بچالوس محمّد بن هرون نایب رافع بود و حصن محکم کرده و ذخیره برده و منجنیق نهاده، چون از محمّد زید خبر یافت رافع را باز نمود، بجواب نبشت البتّه تو با او نکوشی و از حصن بیرون نیایی، توقّف کن، اصفهبد رستم بن قارن و محمّد بن احمد وندویه و علیّ بن الحسن المروزی و عبد اللّه بن الحسن و پسر اصفهبد شهریار بن بادوسپان را بچالوس فرستاد براه ساحل، و او کوچ کرد با اهلم شد شش روز مقام کرد و آن جماعت بنفش گون لشکرگاه ساخته بودند و محمّد بن زید بچالوس رفته بود و کار بر محمّد هرون تنگ آورده، رافع از اهلم بدیه خواج چهار فرسنگی چالوس شد و اصفهبد رستم پیادگان خویش را براه بالا بفرستاد، خبر بجستان و هسودان رسید، از حصن دور شد و محمّد بن هرون بیرون آمد و بدنبال در دشته لشکر ایشان را متفرّق گردانید، محمّد زید بوارفو افتاد، بیست و ششم ذو الحجّه و رافع بلنکا فروآمد و مقام کرد، از جمله ولایت طبرستان علوفه خواست تا چنان شد که کرای یک دراز گوش و یک خروار کاه پنجاه درهم شد، و هزارهزار درهم بآمل قسمت فرمود و بشکنجه و عقوبت حاصل کردند، و از چالوس براه طالقان رفت که جستان آنجا بود،

________________________________________

(۱) - کلمۀ بین دو قلاّب در الف نیست.