پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۲۶۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

[چون سیّد وفات یافت و محمّد زید در گرگان بود] سیّد ابو الحسین که داماد او بود مال خزانه برداشت و درهم بیعت خرج کرد و مردم را بدعوت خویش خواند تا جمله معارف از دیالم و غیره برو جمع شدند و اصفهبد رستم بن قارن و بادوسبان با او بودند، محمّد زید چون خبر گذشتن برادر بشنید با لشکر خویش روی بآمل نهاد و بو الحسین بسیار کس را که با او بودند پنهان فریفته بود چون لیشام بن وردان و ابو منصور مهد بن مخیس۱ را تا او را بکشند برباط‍ حفص، گفتند کشتن نشاید حقّ نان و نمک را، او را تنها بگذاشتند و باز گردیده با گرگان شده، او نیز برگردید، چون بگرگان رسید او را در درون گرگان راه ندادند، محمّد زید بارستاق زوین شد، می‌بود تا ابو الحسین بجهت آن جماعت تشریف و درهم و دینار فرستاد و فرمود که در همانجا باشند، و محمّد زهرۀ آن نداشت که از زوین سر بیرون دارد و همانجا می‌بود تا رافع بن هرثمه از خراسان شکسته می‌آمد، مهدی مخیس خدمتکار او بوده بود، پیش او فرستاد که مرا استقبال کند و بمن پیوندد او التفات نکرد و بیرون نیامد و استقبال ننمود، رافع را حال محمّد زید معلوم بود معتمدان را بدو فرستاد و پیش خویش آورد و با مهدی مخیّس مصاف داد و او را بشکست با خراسان افتاد و لیشام دیلم پیش بو الحسین رفت و علیّ بن سرخاب در دست مهدی اسیر بود، روز هزیمت ازو بگریخت و رافع گرگان بمحمّد زید سپرد و با خراسان شد و بو الحسین برای زر روزی حشم ظلم آغاز نهاد و مصادرات کرد و قسمتهای زبون۴ و حدوثهای۵ قبیح پیش گرفت، مردم طبرستان۶ ازو نفور شده و بستوه آمده۷ ، در سرّ پیش محمّد زید قصّه‌ها نبشتند و او را خواندند، محمّد زید از اطراف لشکرها جمع کرد روز چهارشنبه بیست و پنجم جمادی الاولی سنۀ احدی و سبعین و مأتین بشهر ساری رسید، بو الحسین آنجا بود بگریخت بآمل رفت و هم در شب کوچ کرد که بچالوس بلیشام و نعمان پیوندد و بزمین دیلم شوند محمّد زید غرّۀ شهر جمادی الاولی یکشنبه بآمل رسید و روز سه‌شنبه تا بدیه بنفش بشد



________________________________________

(۱) - این اسم در الف یک بار بی‌نقطه بار دیگر بشکل «مخلش» و سوّم بار بصورت «مخلس» و در ابن الأثیر «محسن» آمده، ضبط‍ متن برطبق ب و نسخ دیگر و مخیّس بر وزن محدّث از اعلام عربی است

(۴) - کذا در الف، ب جزء دوّم را ندارد و در نسخ جدیدتر: ستمها

(۵) - کذا در الف، ب: احدوثهای، سایر نسخ: بدعتهای

(۶-۷) - این قسمت فقط‍ در الف هست.