پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۲۶۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

او بمکس هلاک شدند و باران و صاعقه آمد بریشان، خویشتن را بآمل افگندند، هم بر اثر نمودند که حسن زید می‌آید یعقوب براه ساحل تاختن برد، حسن زید گریخت با کوهپایه رفت، یعقوب بن اللّیث با کردآباد آمد براه ناتل و دو ساله خراج دشت بستد بهمان قرار که بکوهستان و بعد از آن بآمل شد و از آمل بساری و مدّت مقام او بطبرستان چهار ماه بود، از ساری براه قومش با خوار ری شد، بسجستان نامه نبشت بنایب خویش تا علویان که را گرفته بآنجا فرستاده بود خلاص دهد و نفقه تا بولایت خویش شوند، چنانکه او نبشت خلاص دادند و یکی از آن سادات برادر حسن زید ابو عبد اللّه محمّد بن زید بود، چون یعقوب از ولایت بیرون شد حسن زید با بسیار دیلم باز آمد و مردم دیگر باره بخدمت او شدند هیچ جای توقّف نکرد تا بگرگان آمد، همان روز که فروآمد خبر آوردند برادرش محمّد بن زید می‌آید با جملۀ لشکرها باستقبال شد در صفر سنۀ ثلث و ستّین و مأتین، و محمّد پیش برادر بود بقیّۀ صفر و ربیع الاوّل، بعد از آن بطبرستان آمد تا مادر را بیند، اند هزار مرد ترک کفّار بدهستان آمدند بر عزیمت آنکه بطبرستان تاختن کنند و ولایت بتاراج دهند، حسن زید بگرگان بود فرمود تا محمّد بن احمد خراسانی با دو هزار دیلم بمقدّمه لشکر کشید و او با تمامت حشم در قلب ایستاد، بشورۀ دهستان رسیدند و مصاف داده و محمّد بن تمیم المعروف بمردان کله آن روز کشته آمد و هزیمت بکفّار افتاد و سیّد حسن زید آن روز بسیار شجاعت نمود و اند فرسنگ هزیمتی را بدنبال شد تا هیچ خلق نماند از کفّار وصیت مردانگی او آن روز تاریخی شد.


خلاف نمودن لیث بن فنه با حسن زید و لشکر آوردن شاری نایب آل طاهر بطبرستان


و چون با گرگان آمد نبشته رسید از آمل که لیث بن فنه عصیان کرد، محمّد بن ابراهیم علوی را بگرگان بنشاند و او بآمل رفت، دیالم طاعت محمّد بن ابراهیم نداشتند و حرکات ناواجب و فساد و تاراج با رعایا مینمودند، پیش حسن زید نبشتند که سوء خلق و لؤم طبیعت دیالم و عتوّ۱ ایشان بر تو پوشیده نیست، مرا اطاعت نمیدارند و خلایق برنج افتادند، با گرگان آمد، حسن زید بکار لیث بن فنه مشغول بود و لشکر با احمد بن

________________________________________

(۱) - عتوّ یعنی طغیان و تجاوز و استکبار