پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۲۵۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

امّا مردی سخت توانا و دلیر بود۱ و محمّد بن جریر طبری بتاریخ [عدم] صحّت نسب او بعلی علیه السلام ثابت گردانیده و بشرح مدّت خروج و ایّام حروب او نبشته۲.


لشکر کشیدن یعقوب لیث بطبرستان


[درین وقت که] خلفا و طاهر بن عبد اللّه بدان مشغول بودند بخراسان فتنه‌های بسیار برخاست و رنود و عیّاران فراکار ایستادند و بهر طرف یکی سر برآورد و مقبل‌تر از همه یعقوب بن اللّیث الصّفار بود و در اصل فرومایۀ عیّار پیشه بود، جماعتی برو گرد آمدند و بمدّت و مهلت از آنکه که پادشاهی قاهر نبود او را غرور داده و عامل طاهر ابن عبد اللّه را از سجستان بیرون کرده و او را بپادشاهی نشانده و از آنجا بخراسان آمده و ملک محمد بن عبد اللّه طاهر گرفته، و کارش بدانجا رسید که خلیفه با او عهد کرد و خراسان بدو گذاشت، چون نیشابور بگرفت بدهستان آمد و پیش سکنی پنهان کس فرستاد و بسیار منیه داد و عهد کرد که گرگان و استراباد برو مقرّر دارد تا با سیّد حسن زید خلاف کرد و بدو پیوست و یعقوب بن اللّیث را [روز] هرمزد ماه اردیبهشت سنۀ ستّین و مأتین بساری آورد و با سیّد حسن بن محمّد عقیقی حرب کردند، عاقبت سیّد منهزم شد چنانکه تا بآمل هیچ جای نتوانست ایستاد و یعقوب بشمع و مشعله بدنبال میشد و حسن زید از آمل با رویان شد و مردم او متفرّق شدند و همچنین یعقوب تا بکلار رفت، حسن زید با شیر شد از شیرجان او را باز خواست و گفت اگر علوی را بدست من ندهند درون شیر بیایم، مردم شیر قبول نکردند، بفجر۳ مردی بود گوکیان گفتند، حمایت کرد و یعقوب بفجر۳ بازگشت و دیالم شیر جمله رخت و بنۀ او باز بریدند او با کجو آمد و بشکنجه و عقوبت خراج دو ساله از مردم رویان بستد تا ولایت چنان شد که از طعام و لباس هیچ با خلق نماند و لیث بن فنه را بر رویان امیر کرد و بادوسبان را بطبرستان و ابرهیم۴ بن مسلم خراسانی را که از مردم او بود بچالوس بنشاند و او بآمل شد در حال مردم چالوس بسر خراسانی شدند و خانه در سر او سوخته و جملۀ مردم او را کشته، خبر بیعقوب رسید بازگشت و آن نواحی جمله بسوخت و درختها ببرید و آتش در نهاد و براه کندسان بکلار شد و از کلار با رویان آمد و جملۀ اشتران


________________________________________

(۱-۲) - این قسمت فقط‍ در الف دیده میشود (برای شرح این جمله رجوع شود بحواشی آخر کتاب)

(۳) - کذا در الف، ب و سایر نسخ: بعجز

(۴) - ب و سایر نسخ: قسم