پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۲۵۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

پنجشنبۀ هشتم ذی الحجّه بود، و زن و فرزند سلیمان را بغارت ببردند چون سلیمان باستراباد رسید چیزی نبشت پیش محمّد بن حمزه تا بر حسن زید عرض کند، مضمون:

اکرمک اللّه بطاعته و ابقاک فی سعادته و اتمّ نعمته علیک برحمته من احتجت معه الی التّعداد و التّطویل فی ذکر ما یجب لی علیه من بین هذا الخلق فانت منهم غنیّ عن تلک لمعرفتک بما قدم و حدث و علمک بنیّتی و التّحافی علیکم اهل البیت فی وقت المخافة و الصّعوبة و قبلک اکرمک اللّه جماعة من عیالی و ذوی رحمی و متحرّمین بی و منقطعین الیّ و انت احقّ بحیاطتهم و حیاطة الدّار فانّ الابار [کذا]۱ قد تقدّمت بما یسمج و لا یحسن و ارجو أن یکون هذا ابلغ فیما یحبّون و انجع و السّلام.


چون نبشته بر سیّد حسن زید عرض کردند جمله حرم و متعلّقان او را جمع کرد و بخوبتر وجهی و نیکوتر حالی بأعزاز و اکرام پیش او فرستاد و بر سر نبشتۀ او نبشت بخطّ‍ خویش بدیهة، شعر:


لا حیف فی دینا و لا اثرهبالسیّف نعلو جماجم الکفره یا قومنا بیعتان واحدةهاتی و هاتاک بیعة الشجرّه ردّوا علینا تراث والدناخاتمه و القضیب و الحبره و بیت ذی العرش سلموه لنایلیه منّا عصابة طهره فطالما دنّست مشاعرهو أظهرت فیه فسقها الفجره

۲ و طالبیّه با اولاد طاهر بن الحسین همیشه بد بودند بسبب کشتن محمّد بن عبد اللّه طاهر یحیی بن عمر رضی اللّه عنه را بکوفه، و بسرای سلیمان بساری حوضی آب بود دویست هزار درهم درو ریخته بود، حسن زید را معلوم کردند برداشتند و بلشکر داده، و بقیّۀ ذی الحجّه و تمامت محرّم و صفر و ربیع الاوّل بساری مقام کرد۳ ، اصفهبد قارن بن شهریار پناه بمصمغان داد و او را متوسّط‍ گردانید بر صلح و بیعت سیّد قبول فرمود و او پسر سرخاب بن قارن و مازیار بن قارن را بخدمت فرستاد و این جمله در سنۀ اثنی و خمسین و مأتین بود


________________________________________

(۱) - در الف این کلمه بدون نقطه است، و در بعضی نسخ. الآثار

(۲-۳) - این قسمت فقط‍ در الف دیده میشود.