پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۲۴۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

و عزّ علیّ أن ألقاک الاّو فیما بیننا حدّ الحسام و لکنّ الجناح اذا اهیضتقوادمها ترفّ علی الاءکام

و هم او گوید بمرثیۀ یحیی:


تضوّع مسکا جانب النّهر أن ثویو ما کان لو لا شلوه یتضوّع مصارع أقوام کرام أعزّةاتیح لیحیی الخیر فی القوم مصرع

سبب ایالت حسن بن زید


[فی الجمله] درین مصاف ساداتی که خلاص یافته بودند روی بکهستانهای عراق و فرشواذگر نهادند و متنکّر می‌نشستند بهر طرف تا مردم دارفو۱ و لپرا۲ از ظلم و ناجوانمردی محمّد بن اوس ستوه شدند و بهر وقت ساداتی را که بنواحی ایشان نشسته بودند می‌دویدند۳ و زهد و علم و ورع ایشان را اعتقاد کردند و گفتند آنچه سیرت مسلمانی است با سادات است، اهل دیگر رستاقها را که بدیشان متّصل بود یار گرفتند پیش محمّد بن ابراهیم بن علیّ بن عبد الرّحمن بن القسم بن الحسن بن زید بن الحسن امیر المؤمنین علی علیه السّلام شده، و او در قصبۀ رویان بود، ازو درخواست کردند که ما بر تو بیعت کنیم مگر ببرکات تو این ظلم خدای از ما بردارد، گفت من اهلیّت خروج ندارم امّا مرا دامادی است که خواهرم را دارد، شجاع و کافی و عالم و حربها دیده و وقایع و حوادث را پس پشت کرده، بشهر ری، اگر نبشتۀ من آنجا برند او قبول کند و بمدد و قوّت او شما را مقصودی برآید، مهتر آن قوم و رئیس و مقدّم جماعت عبد اللّه بن وندا امید بود، در حال نامه فرمود نبشت و قاصد گسیل کردند.


ذکر ایالت سادات آل محمد در طبرستان:


اولهم حسن بن زید


چون [قاصد] بری رسید و حسن بن زید بن اسمعیل المعروف بحالب الحجارة که تمامت نسب او در مقدّمه رفت۴ ، بدید و نبشتهای اعیان نواحی برسانید بر خروج تحریض نمود و جواب نبشت و قاصد را تشریف و استمالت داد و باز گردانید، چون



________________________________________

(۱) - ب: دارفوا.

(۲) - ب و ج: لترا.

(۳) - کذا در الف، سایر نسخ: میدیدند.

(۴) - رجوع کنید بصفحۀ ۹۴.