پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۲۴۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

خلافت گرفت، بکوفه یحیی بن عمر بن یحیی بن الحسین بن زید بن علیّ بن الحسین بن امیر المؤمنین علی علیه السّلام خروج کرد و سیّدی فاضل و زاهد و شجاع بود، مردم کوفه او را گفتند تو بسبب تنگدستی خطری چنین پیش گرفتی ما مالها فدای تو کنیم بنشین تا فتنه برنخیزد، سوگند خورد بطلاق که جز بتعصّب آنکه دین خدای ذلیل شد و احکام شریعت منسوخ خروج نمیکنم و اگر کشته شوم روا میدارم،


آن مرد نیم کز عدمم بیم آیدکان نیمه مرا بهتر ازین نیم آید۱

محمّد بن عبد اللّه طاهر حسین بن اسمعیل را که از قوّاد او بود با ترکی [کلبا] تکین نام بحرب او فرستاد و سیّد را گرفته و سر برداشته پیش محمّد عبد اللّه طاهر آورده و مردم بغداد بتهنیت میشدند، ابو هاشم داود بن القسم الجعفری که سیّدی معروف و پیر بود پیش او درآمد و گفت: أیّها الأمیر جئتک مهنّئا بما لو کان رسول اللّه حیّا لعزّی به معنی آنست که ترا تهنیه می‌کنم بدانکه اگر رسول صلوات اللّه علیه زنده بودی او را تعزیت دادند،۲ هیچ را از سادات که بنو عبّاس کشتند چندان مراثی نگفتند که او را و ابن رومی رحمه اللّه را قصیده‌ایست:


امامک فانظر أیّ نهجیک تنهجطریقان شتّی مستقیم و أعوج أفی کلّ یوم للنّبیّ محمّدقتیل زکیّ بالدّماء مضرّج سلام و ریحان و روح و رحمةعلیک و ممدود من الظّل سجسج ألا أیّها المستبشرون بیومهأظلّت علیکم غمّة لا تفرّج لعمری لقد اغری القلوب ابن طاهرببغضائکم ما دامت الرّیح تنأج

و علیّ بن محمّد العلوی گوید در حقّ محمّد بن عبد اللّه بن طاهر:


فتلت أعزّ من رکب المطایاو جئتک استلینک فی الکلام


________________________________________

(۱) - بقیّۀ این رباعی که بخیّام منسوبست این است: جانیست مرا بعاریت داده خداتسلیم کنم چو وقت تسلیم آید

(۲) - از اینجا تا آخر قطعۀ سوّم فقط‍ در الف هست.