پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۲۱۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

جعفر گفت یا ابن عمّ: یشکر اللّه هذه النّیّة الجمیلة و الرّحم الماسّة و ما أبعدک أن تفعل تلک و قد بسط‍ یدک و اکرم عنصرک و اعلی محتدک، پدر من گفت: افعل ذلک یا ابا الحسن و کرامة ثمّ قال موسی بن جعفر یا امیر المؤمنین انّ اللّه عزّ و جلّ قد فرض علی ولاة عهده أن ینعشوا فقراء الامّة و یقضوا عن الغارمین و یؤدّوا عن المثقل و یکسوا العاری و یحسنوا الی العانی و أنت أولی من یفعل ذلک، پدر من گفت چنین کنم، پس موسی علیه السّلام برخاست و پدر نیز برای او برخاست و هردو چشم او ببوسید و روی بما کرد و گفت یا عبد اللّه و یا محمّد و یا ابراهیم با عمّ خویش بروید و رکاب او بگیرید و او را برنشانید، موسی علیه السّلام چنانکه برادران ندانستند مرا بشارت داد بخلافت و گفت: اذا ملکت هذا الأمر فأحسن الی ولدی، چون او برفت ما پیش پدر رفتیم و من از همۀ برادران دلیرتر بودم، بدو گفتم یا امیر المؤمنین این مرد که او را چندین اکرام و اعظام روا داشتی کیست، جواب داد که هذا امام النّاس، من گفتم، أو لست امام النّاس، مرا گفت: أنا امام الجماعة بالقهر و الغلبة، و چون خواست از مدینه برود فرمود تا دویست دینار زر در صرّۀ سیاه کنند و فضل را گفت پیش موسی بن جعفر برد و بگوید ما این ساعت دست تنگیم، وقتی دیگر عذر تقصیر خواسته شود، من پیش سینۀ پدر ایستاده بودم، گفتم یا امیر المؤمنین چندان ترحیب و تعظیم او را فرمودی آن روز و قبولها روا داشته و کمتر مهاجر و انصار را دو هزار و سه هزار و پنج هزار دادی او را دویست دینار میفرستی، مرا گفت اسکت لا امّ لک فانّی لو اعطیت هذا ما ضمّنته ما کنت آمنه ان یضرب وجهی غدا بمایة الف سیف من شیعته و موالیه و فقر هذا و اهل بیته أسلم لی و لکم من بسط‍ ایدیهم و اعینهم۱. عاقبت با چندین غلوّ در تشیّع صورت ملک دنیا باقباء بقا و بی‌عناء فنا بدو نموده و سورت اقبال را بی‌قلب برو خوانده و چینۀ کینۀ علی الرّضا علیه السّلام در سویداء سینۀ او افشانده تا اشراک شرک را ادراک نکرد و چون أشعب طمّاع بامید آنکه بو که یقین گمان بود یا تیر کمان شود یا از کوه نبات زاید و از باکوره نبات آید روی خود را بدود ظلم سیاه کرد و دین و دولت بر خود تباه گردانید و بر درازگوش غرور نشاند و ذنب‌ذنب بدست داد تا چهارصد سالست تا دستهای تره بقفا کوبان گرد جهان نعره زنان برمی‌آرند که، شعر:


________________________________________

(۱) - از سطر ۳ آنجا که بشمارۀ (۱) نموده شده در صفحۀ ۲۰۲ تا اینجا فقط‍ در الف هست.