پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۲۰۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

با ونداد هرمزد صلح کرد، خلیفه را باز نمودند یزید بن مزید و حسن بن قحطبه۱ را بفرستاد و بولایت آمدند و با او۲ حربها پیوسته و برو غالب گشته و جمله ولایت با تصرّف خویش گرفته و بسیار مردان او را کشته و یزید او را در مصاف یافته و شمشیر زده چنانکه پیش از این نبشتم او عاجز و تنها با تنی چند ببیشه‌ها متواری میبود تا خلیفه پسر خویش هادی لقب موسی بن مهدی را بگرگان فرستاد، ونداد هرمزد کسان خویش پیش او بطلب امان و شفاعت فرستاد و قبول کرد و سوگند خورد تا ونداد هرمزد پیش او رفت و موسی مقدم او غنیمت شمرد و بیزید مثال نبشت تا کهستان او را مسلّم دارد و از گرگان کوچ کرد، بعراق رفت و از عراق عزم بغداد داشت، ونداد هرمزد را با خویشتن میبرد در راه خبر وفات مهدی رسید، بتعجیل ببغداد رفت و بخلافت بنشست، مدّتی برین برآمد برادری بود کهتر از ونداد هرمزد ونداسفان نام، نو گردن۳ ، بهرام بن فیروز را که بگرگان بر دست خلیفه مسلمان شده بود گردن بزد، این حال بر خلیفه عرض داشتند، فرمود تا ونداد هرمزد را بیاورند و پیش او بقصاص آن مرد بکشند، چون آوردند هادی با او گرمی آغاز نهاد، دانست بخواهد کشت، در روی افتاد و گفت من در دست امیر المؤمنین‌ام کار کشتن من تعذّری ندارد و فوت نشود امّا ونداسفان بندۀ امیر المؤمنین را برای آن کشت تا تو بعوض آن مرا بفرمایی کشت و کهستان ملک او گردد، اگر امیر المؤمنین مرا داد خواهد داد پادشاهست فرمان اوراست و اگر مرا بفرستد تا سر او بردارم و بحضرت آرم امّا او را گرفته، عیسی بن ماهان و مراد بن مسلم حاضر بودند هردو گفتند امیر المؤمنین را موجب منع چه باشد این اولیتر، خلیفه بقول ایشان آرام یافت و فرمود که او را بآتشکده برند و سوگند دهند، برین قول و وفا بدانچه قبول کرد، همچنان کردند و با تشریف و استظهار روانه فرمود چون سنب اسبش بخاک طبرستان رسید بزیر آمد و سر بسجده بر زمین نهاد و پیش ونداسفان فرستاد که بگوشۀ شود چنانکه البتّه مرا نبیند و نزد من نیاید، تا موسی زنده بود چنین کردند تا در یک شب موسی فرمان یافت و هرون بنشست و مأمون در وجود آمد و او را هرون الرّشید گفتند، مردی لجوج بود و خصومت دوست و ستیزه‌کار، سلیمان بن منصور را بطبرستان فرستاد، هشت ماه والی بود، بعد ازو هانی بن هانی را و او مردی مصلح بود و عادل، ولایت ایمن داشت و باونداد هرمزد صلح


________________________________________

(۱) - این اسم دوّم در سایر نسخ نیست

(۲) - یعنی ونداد هرمزد

(۳) - این کلمه در سایر نسخ نیست