برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۱۸۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
–۱۷۲–

پديد كرد و فهران را بمرزبانى كهستان و فرّخان را با خويشتن داشت و شهر خواستان بن يزدانگرد را لشكركشى داد و بموضع اصفهبدان سوّم نوبت قصر را عمارت كرد و چهارصد گرى زمين، كه اين ساعت كيسه ميگويند و بعهد ملك سعيد اردشير كنامگاه اسبان تازى او بود بوقت بهار، خندق فرمود زد و حصارى محكم برنهاد و سه دله گفتند قصرى ساخت سه بام برهم و بازارگاه پديد آورد و از جمله طبرستان پيشه‌وران برگزيد، آنجا بنشاند و بيرون حصار رباطى بزرگ بنياد نهاد و كاروانسرايى [وسيع عالى]، و پنج در برين شهرستان آويخت يكى را دروازۀ كهستان و دوّم دريا و سيّم گيلان و چهارم گرگان و پنجم صيد گفتند، و بدين دروازه الاّ او و موكب او روز صيد ديگران نيامدندى، و از كوه تا بدريا جويى بفرمود بريد و آب بياورد و گيلانه‌جوى نام نهاد و هنوز برقرار مانده است، و همچنان مصايد ماهى، و اين جوى بميان سراى او فرو آمدى، مجدى[۱] بسته بودند كه بتماشاى او بيامدى و آنجا ماهى گرفتى، و در مقابل دروازۀ صيد ميدانى بزرگ فرمود و خندقى عميق هنوز اثر باقى است، و نواحى آن مواضع را كه بأصفهبدان نزديك بود حرم وحوش ساخته تا هروقت كه او بأصفهبدان آمدى خاصّگان و حواشى او صيد آوردندى از گوزن و خوك و خرگوش و گرگ و پلنگ، درين ميدان بستندى، چندانكه مرادش بود بكشتى و مابقى را رها كردندى و چون او از آنجا حركت فرمودى زهره نداشتندى كه تعرّض صيد او كنند. و بهيچ موضعى زيادت از يك ماه مقام نكردى چندانكه راتبه و وظيفۀ اخراجات و علوفات مهيّا بودى ديگرباره چون بطرفى ديگر شدى اينجا ذخاير جمع كردند تا باز كه بنوبت اين موضع بودى، و بكهستانها نود و سه زن داشتى هريكى را قصرى ساخته و خدمتكاران مرتّب و اوانى زرّين و سيمين و صنوف اموال و خزاين مهيّا و چهارصد اشتر اشهب رخت او كشيدى روز كوچ، هراسترى را مكاريى افسار گرفته كه نيارستندى نشست، و براى ورمجۀ هرويّه بكنار دريا بديه يزدان‌آباد قصرى رفيع ساخته بود و عمارتى بسيار كرده و مالها در آن صرف فرموده و خزانه و نفايس او بدست آن زن بودى و از همه او را عزيزتر داشتى و بهرماه كه بديگر جايگاه بودى


  1. كذا فى جميع النسخ (؟) شايد: محجرى