پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۹۹۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

بشاه گفت: این مرد خطرناک است و هم مضحک: خطرناک است از این جهت، که هوای سلطنت دارد. مضحک است ازاین‌رو، که با وجود اینکه خواجه است، زن گرفته و به زنش گفته ریش و سبیل مصنوعی برای او درست کند. بر اثر این حرف شاه از خواجه ظنین شد و بعد پروشات این خواجه را بکشت.

پس از آن قضیّهٔ دیگری روی داد: ارشک پسر شاه، که بعدها پس از جلوس بتخت موسوم به اردشیر گردید، استاتیرا[۱] دختر ایدرنس (ویدرن) یکی از بزرگان پارسی را ازدواج کرد. برادر استاتیرا، که نامش تری‌تخم[۲] بود، آمس‌تریس دختر شاه را بزنی داشت و پس از فوت ایدارنس، نظر به نزدیکی او به خانوادهٔ سلطنت، تری‌تخم بجای پدر والی گردید. او خواهری داشت رکسانه[۳] نام، که از حیث زیبائی بی‌مانند بود، و بعلاوه مانند بهترین مردان زمان خود مهارت غریبی در تیراندازی و انداختن زوبین و سایر عملیات جنگی نشان می‌داد. تری‌تخم بواسطهٔ این صفات خواهرش عاشق او گردیده از زن خود دختر شاه نفرت یافت و، برای اینکه او را تلف کند، سیصد نفر از رفقاء و ملتزمین خود را جمع کرده از آن‌ها خواست این زن را در کیسه کرده سیصد تیر بطرف او بیندازند. از این اقدام مقصود تری‌تخم این بود، که هر سیصد نفر را در این کار شریک کرده باشد، تا همه با او هم‌داستان گردند.

کنکاش مزبور قبل از آنکه اجراء شود، افشاء شد و شاه و پروشات، که روز روشن در نظرشان از شنیدن این خبر تیره و تاریک شده بود، به اودیاس‌تس[۴] یکی از ندیمان خاصّ تری‌تخم نوشتند، که، اگر بتواند آمس‌تریس را نجات دهد، از هیچ‌گونه عنایت دربارهٔ او مضایقه نخواهند کرد. اودیاس‌تس با کسان خود بر تری‌تخم یاغی شد، جدالی سخت روی داد و، چنانکه کتزیاس گوید، تری‌تخم ۳۷ نفر را بدست خود کشت و بالاخره کشته شد. مهرداد پسر اودیاس‌تس که میرآخور تری‌تخم و در این موقع غائب بود، وقتی که از قضیّهٔ کشتن شدن آقایش آگاه شد، پدر خود را نفرین کرده با سپاهیان خود بطرف شهر زاریس شتافت و آن را گرفته


  1. Stateira.
  2. Tritukhmes.
  3. این اسم باید یونانی‌شدهٔ روشنک باشد.
  4. Oudiastes.