پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۰۰۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

اعلام کرد، که نگاه خواهد داشت، تا به پسر تری‌تخم تسلیم کند، زیرا این شهر میراث او است. داریوش این شورش را فرونشاند و پروشات به قتل تری‌تخم اکتفا نکرده مادر و نیز دو برادر او را که (ست‌رس‌تس) و (هلی‌کس) نام داشتند با دو خواهرشان زنده‌بگور کرد و رکسانه را بحکم ملکه ریزریز کردند. از خواهران تری‌تخم فقط استاتیرا زن ارشک مانده بود و داریوش می‌خواست، که او را هم بکشد، ولی شوهرش آن‌قدر عجز و الحاح و گریه و زاری در پای شاه و ملکه کرد، تا ملکهٔ سنگ‌دل را به رقّت آورد و او بشاه گفت، از قتل این زن باید دست بازداشت. شاه بعد از قدری مقاومت بالاخره پذیرفت، ولی در دم آخر به ملکه گفت: «روزی از این کردهٔ خود پشیمان خواهی شد» . بعدها وقتی که اردشیر بتخت نشست اودیاس‌تس را بحکم شاه با زجر کشتند و حکمرانی او را به پسرش مهرداد، که نسبت به خانوادهٔ استاتیرا باوفا مانده بود، دادند.

مبحث سوم-شورشها

شورش مصر

بالاتر گفته شد (صفحهٔ ۹۳۳) که آمیرته[۱] در دلتای نیل مصون ماند و بواسطهٔ باتلاقهای این صفحه ایرانیها متعرض او نشدند و نیز تذکر دادیم، که موافق نوشته‌های هرودوت (کتاب ۳، بند ۱۵) باید او هم بعدها دستگیر شده باشد، زیرا مورّخ مذکور گوید، که پارسیها پوسی‌ریس[۲] پسر او را بجای پدر به حکومت شناختند.

پس از آن در زمان داریوش دوّم مصریها باز شوریده دور آمیرته نامی جمع شدند، او ایرانی‌ها را از مصر بیرون کرده خود را پادشاه مصر خواند (۴۱۴-۴۱۰ ق. م) و پس از اینکه مقام خود را محکم دید خواست، حمله به فینیقیه برد. از این وقایع باید استنباط کرد، که این آمیرته پسر پوسی‌ریس و نوهٔ آمیرته اوّل بوده.

بر اثر وقایع مصر داریوش مجبور شد، بحریّه‌ای که می‌خواست باختیار لاسدمونیها بگذارد، برای دفاع فینیقیه بکار اندازد. جنگ با مصر صریحاً معلوم نیست، چه


  1. Amirteus.
  2. Pausiris.