میکنم». این نوشتۀ هرودوت باید صحیح باشد، زیرا اوّلا از فینیقیها نقل قول میکند و فینیقیها البته در این دریانوردی با ساتاسپس بودهاند، چه راههای دریائی را آنها خوب میشناختند و، چنانکه در مدخل این تألیف ذکر شد، از آثاری معلوم شده، که در افریقای جنوبی هم تجارتخانه داشتهاند. ثانیا هرودوت در این حکایت اسامی اشخاصی را منجزا ذکر میکند و در آخر هم گوید، که اسم شخص سامسی مذکور را میداند، ولی در این باب ساکت خواهد ماند.
به هرحال این خبر و تحقیقاتی، که در زمان داریوش راجع به دریاها و اروپا میکردند و موارد آن بالاتر ذکر شده (صفحات ۵۵۹-۵۶۲ و ۶۳۰)، دلالت دارد بر اینکه شاهان هخامنشی درصدد تحقیقات راجع بممالک غیر معلوم بوده با این مقصود هیئتها و اشخاصی را برای اکتشافات میفرستادهاند.
حملات یونانیان به مستملکات ایران
چنانکه در فوق گفته شد نوشتههای هرودوت راجع به جنگهای ایران و یونان با جدال میکال و تسخیر سستس (۴۷۸ ق. م) خاتمه مییابد و برای دانستن وقایع بعد باید بمنابع دیگر رجوع کرد. بنا بر نوشتههای دیودور سیسیلی (کتاب یازدهم، فصل ۴۴) و توسیدید (کتاب اوّل، فصل ۹۴) وقایع بعد چنین بوده: در سال دهم سلطنت خشیارشا (۴۷۶ ق. م) یونانیها تصمیم کردند پارسیها را از صفحاتی، که مستعمرات یونانی بشمار میرفت، بیرون کنند و با این مقصود بحریۀ بزرگی تجهیز کرده ریاستش را به پوزانیاس پادشاه اسپارت و نیز به آریستید - یکی از رجال نامی آتن - دادند. این دو امیر البحر بطرف جزیرۀ قبرس رانده ساخلوهای ایرانی را از تمام شهرهای یونانی جزیرۀ مزبور خارج کردند. پس از آن سفاین یونان از اینجا بطرف بوغاز هلّسپونت رفته شهر بیزانس را گرفت. در اینجا چند نفر پارسی، که در میان آنها بعضی اقربای خشیارشا بودند، اسیر گشتند و پوزانیاس با آنها داخل مذاکره شده پیشنهادی به دربار ایران کرد و، برای اینکه مطالب او به خشیارشا برسد، اسرای ایرانی را فراراند.
تاریخ ایران باستان جلد ۱