راه افتاده از وسط جلگۀ تب حرکت کرد و از نزدیکی آدرامیتتی[۱] و آنتاندر، که شهر پلاسگ[۲] ها (بومیهای اوّلی یونان. م.) بود، گذشته و کوه ایدا[۳] را از دست چپ داشته وارد تروآد[۴] شد و در پای این کوه اردو زد (به نقشۀ آسیای صغیر در این تالیف رجوع شود. م.).
در موقع اطراق در زیر شهر ایدا رعد و برقی روی داد و از این سانحه مردم زیادی تلف گردید (معلوم نیست از چه جهت. م.) وقتی که برود سکاماندر[۵] رسیدند، بعد از حرکت از سارد، این نخستین رودی بود، که آب آن برای سیراب کردن قشون و احتیاجات آن کفایت نکرد. (اغراق است، مگر اینکه این رود جویباری بوده. م.) خشیارشا در اینجا خواست پرگام [۶](پرییام) را تماشا کند (پرییام پادشاه داستانی ترووا[۷] بود و قشونکشی یونانیها را بدینجا شاعر معروف یونانی هومر سروده. ارک ترووا را پرگام مینامیدند) شاه پس از تماشا و تحقیقات امر کرد هزار گاو برای الهه مینرو ترووا قربان کنند و مغها شراب زیاد برای پهلوانان جنگ ترووا نثار کردند (این کار از طرف پارسیها غریب بنظر میآید، ولی با نوشتههای هرودوت، که بالاتر گذشت، موافقت میکند، چه مورّخ مذکور گوید: پارسیها گویند، که اوّل مغرب با مشرق آغاز خصومت کرد و جنگ ترووا را مثل میآوردند و نیز در جای دیگر، چنانکه بیاید، گفته: پارسیها از گذشتههای ملل دیگر خوب آگاهند و باز در جائی افزوده: پارسیها تمام آسیا را از آن خود میدانند. م.) وقتی که شب در رسید، اردو در وحشت شد (باز معلوم نیست، که جهت چه بود. م.) در طلیعۀ صبح شاه حرکت کرده، بعد از گذشتن از نزدیکی داردانوس،[۸] به آبیدوس رسید.
قسمت سوم عبور لشکر ایران از هلسپونت، وقایع بعد تا جنگ ترموپیل
صحبت شاه با اردوان سان لشکرها
در کنار هلّسپونت خشیارشا خواست قشون خود را سان بیند. بحکم او اهالی محل قبلا روی تپه تختی از مرمر سفید ساخته بودند. شاه بر آن قرار گرفته قشون برّی و بحری