سبکسار سبکاسلحه، که بر اسبهای بادپیما نشسته بودند، کاری بود بس دشوار.
بنابراین، وقتی که این موقع درمیرسید، یعنی صفوف رومی بهم خورده و سپاهیان مذکور پراکنده و خسته و فرسوده گشته بودند، سواران سبکاسلحۀ پارتی برگشته از هر طرف دشمن را احاطه میکردند و، چون تلفاتی زیاد به دشمن میرسانیدند، بالاخره آن را از حیّز انتفاع میانداختند (به جنگ سورنا با کراسّوس و جنگ پارتیها با آنتونیوس رجوع شود. م.). چنین بود کار سواران سبکاسلحه. امّا سواران سنگین اسلحۀ پارتی برای جنگ تنبهتن تدارک شده بودند و ضربتهای آنها بقدری قوّت داشت، که نیزۀ آنها با یک ضربت از دو نفر میگذشت. این را هم باید گفت، مهارت پارتیها در تیراندازی بود، ولی وقتی که در جلگهها با دشمن طرف میشدند، در جنگهای تنبهتن مانند رومیها سترگ نبودند، زیرا لژیونهای پیادهنظام روم ورزیدهتر و دارای اطاعت نظامی سخت بود. از جنگهای کوهستانی نیز پارتیها احتراز داشتند، زیرا سوارهنظام آنها در کوهستانها نمیتوانستند، چنانکه بایست، هنرشان را بنمایند و، حال آنکه در جلگهها و دشتهای پهناور از حیث جنگ گریز و اسبسواری و تیراندازی مثل و مانند نداشتند. در باب قشون پارتی نیز باید گفت، که در فنّ محاصره و قلعهگیری هیچ مهارت نداشت، چنانکه محاصرۀ سلوکیّه چند سال بطول انجامید، تا پارتیها فائق آمدند. آلات محاصره و قلعه گیری نیز نداشتند و هر زمان این نوع اسباب و ادوات رومیها را میگرفتند، چون نمیتوانستند از آن استفاده کنند، خراب میکردند (گرفتن اسباب و ادوات قلعه گیری در جنگ با آنتونیوس).
کلیّة باید گفت، که پارتیها در جنگ دفاعی قویتر از جنگ تعرّضی بودند.
این است، که میبینیم، هر زمان رومیها باین طرف فرات میگذرند باستثناء یکی دو مورد، که در موقع انحطاط دولت پارت رویداد، شکست میخورند و نیز هر وقت پارتیها به سوریّه و آسیای صغیر حمله میکنند. دیری نمیگذرد، که با عدم بهرهمندی برمیگردند (حملۀ پاکر به سوریّه و پارتیها به آسیای صغیر در زمان ارد اوّل. م.).