از بزرگان ماد کنکاشی ترتیب داد، چه بزرگان ماد از نخوت و شدّت عمل شاهشان ناراضی بودند. بالاخره وقتی که هارپاک دید، در ماد زمینه برای کوروش تهیه شده، عازم گشت کوروش را بخروج دعوت کند و با این مقصود نامهای به او نوشته در شکم خرگوشی پنهان کرد، بعد خرگوش را به یکی از خدمۀ امین خود داده و به او لباس شکار پوشانیده بطرف پارس فرستاد. گذشتن از سرحدّ ماد و دخول بحدود پارس مشگل بود، چه شاه ماد، با وجود اینکه مغها گفته بودند تعبیر خوابهای او واقع شده، افکاری مشوّش داشت و نمیگذاشت بین ممالک ماد و پارس آزادانه مراوده شود.
رسول بواسطۀ لباس شکارچی و خرگوشی، که بدست گرفته بود، مستحفظین حدود را فریب داده بطرف پارس گذشت و پیغام هارپاک را، راجع به اینکه خود کوروش در خفا شکم خرگوش را بگشاید، به او رسانید. پس از آن کوروش دانست، که باید بر شاه قیام کند و در دربار ماد علاوه بر هارپاک کسانی هستند، که به او کمک خواهند کرد.
مضمون نامه این بود: «ای پسر کامبیز، خدا تو را حفظ میکند و الاّ تو اینقدر بلند نمیشدی. از آستیاگ قاتل خود انتقام بکش. او مرگ تو را میخواست و اگر تو زندهای، از خدا و بعد از او از من است. گمان میکنم، که از قضیه مطلعی و نیز از اینکه با تو چه نوع رفتار کردند و چگونه من مجازات شدم، از این جهت، که نخواستم تو را بکشم و تو را به چوپانی سپردم. اگر بمن اعتماد کنی، شاه تمام ممالکی خواهی بود، که آستیاگ بر آن حکمرانی میکند. پارسیها را بقیام وادار و به جنگ مادیها بیاور.
اگر آستیاگ مرا سردار قشون کند، کار به دلخواه تو انجام خواهد یافت و هرگاه دیگری را از مادیها باین کار بگمارد، تفاوت نخواهد کرد، چه نجبای ماد از همه زودتر از او بر خواهند گشت و با تو او را از تخت به زیر خواهند کشید. چون در اینجا تمام تهیهها دیده شده اقدام کن. زود، هرچه زودتر».
قیام کوروش بر شاه ماد
کوروش مصمم شد پارس را بر ماد بشوراند و برای اجرای این فکر نامهای خطاب به خود از طرف پادشاه ماد ساخت، بدین مضمون، که شاه مزبور تمام پارس را به او میسپارد و تمام مردمان پارس باید از او اطاعت کنند. پس از آن بزرگان پارس را جمع کرده نامه را