در تعقیب پارتیها همواره پیشرفت، بیاینکه دریابد، که از عقب او را احاطه میکنند.
بالاخره هنگامی رسید، که گالّوس دید، پارتیها از هر طرف به او حمله میکنند و در این حال از آنتونیوس کمک طلبید (همانجا، بند ۴۵). فرماندهان لژیونها، که یکی از آنها کاندیدیوس [۱]نامی بود و آنتونیوس به او اعتماد داشت، در این موقع خبطی بزرگ کردند: بجای اینکه کمکی قوی برای گالّوس بفرستند، دستههای ضعیفی فرستادند و اینها یکی از پس دیگری شکست خوردند. خبر این شکستهای جزئی در اردو پیچید و بقدری باعث وحشت رومیها گردید، که اگر آنتونیوس از جبهه قشون با پیادهنظام نرسیده و با لژیون سوّم راهی از میان فرارکنندگان باز نکرده از حمله و تعقیب پارتیها مانع نشده بود، این فرار بتمام قشون رومی سرایت میکرد. در این جدال سه هزار نفر رومی کشته شد و عدّۀ مجروحین پنجهزار نفر بود. خود گالّوس، که چهار جراحت تیر برداشته بود، بزودی از این زخمها درگذشت. آنتونیوس به عیادت سایر زخمیها رفت، گریۀ زیاد کرده به آنها تسلّی داد و همدردی خود را نمود. مجروحین، با وجود رنجی شدید، راضی بودند و آنتونیوس را قسم میدادند، که مراجعت کرده برای آنان خود را زحمت ندهد. بعد او را امپراطور خود خوانده میگفتند، مادامیکه او سالم است، زندگانیشان را مأمون میپندارند.
کلیّة باید گفت، که در این زمان امپراطوری (سپهسالاری) مانند آنتونیوس لشکری مرتّب نکرده بود و افراد لشکر کسی به این عدّه نمیرسید، یا افراد جوانش درخشندهتر و در مشکلات و محن بردبارتر از افراد قشون او نبود، اینها از حیث احترام به سردارشان و اطاعت و محبّتی، که نسبت به او میورزیدند، از رومیهای قدیم پستتر نبودند و از صاحبمنصب گرفته تا سرباز، از نجباء تا مردمانی، که نسبشان تاریک بود، احترام و عنایت آنتونیوس را بر امنیّت شخصی و حتّی بر زندگانیشان ترجیح میدادند.
جهات این وضع را ما گفتهایم: نسب عالی آنتونیوس، قوّت بیان او، سادگی، سخاوت، جلال، شیرینی مزاجهایش و دسترسی داشتن به او علل گرویدن مردم
________________________________________
- ↑ Candidius.