پرش به محتوا
لطفاً فهرست پروژه‌های جاری را در ورودی کاربران ببینید و به انتخاب خود در یکی از آنها مشارکت کنید.

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۲۳۷۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

آندروماخوس حاصل کرده نخواستند او را پیروی کنند. خود کاسّیوس راه کارّه را پیش گرفت. در این وقت اعرابی، که با او بودند، گفتند، تامّل کنید، تا ماه از عقرب بیرون آید، او جواب داد: «من از قوس بیشتر می‌ترسم» (اشاره به کمان پارتی. م.) و شتافته خود را با پانصد سوار به آسور رسانید. دیگران، که راهنمایان خوبی داشتند، به کوه سینّاک[۱] رسیدند و قبل از طلوع آفتاب در امنیّت بودند. عدّه اینها پنج هزار نفر بود و رئیسشان صاحب‌منصب خوبی اکتاویوس نام (کراسّوس، بند ۳۸).

چون روز شد، کراسّوس از خیانت آندروماخوس، که او را در چنین باتلاقهای سختی افکنده بود، در حیرت فرورفت. او چهار دسته پیاده‌نظام و عدّه کمی سوار و پنج نفر لیکتور[۲] همراه داشت، به شاهراهی ورود کرده بود و بیش از ۱۲ استاد (تقریبا نیم فرسنگ) در پیش نداشت، تا به اکتاویوس برسد.

در این وقت دشمنان به او رسیدند و او به قلّه دیگر کوه‌هائی رسید، که صعود بآن آسان‌تر، ولی امنیّت جاها کمتر است و نیز از حیث بلندی از سینّاک پست‌تر بنظر می‌آید. این کوهها به‌وسیله زنجیرۀ دراز به کوه سینّاک اتّصال می‌یابد. در این وقت چون اکتاویوس دید، که کراسّوس در خطر است، اوّل شخصی بود، که با عدّه کم همراهانش به کمک او رفت. بعد دیگران از او پیروی کردند و اینها از بی‌حمیّتی خودشان نادم گشته و به پارتیها حمله برده آنها را از تپه کوچکی به زیر راندند. بعد دور کراسّوس را گرفته گفتند، که تیری از دشمن به سردارشان اصابت نخواهد کرد، مگر اینکه بدواً تمامی آنها کشته شوند. سورنا، چون دید، که پارتیها حرارت سابق را به جنگ کردن ندارند و، اگر شب دررسد و رومیها به کوهها برسند، دیگر اسیر کردن رومیها محال است، باز به حیله متوسّل گشت، تا کراسّوس را فریب دهد.

او چند نفر اسیر رومی را فراراند و قبلاً به قراولان دستور داد، در حضور اینها


  1. Sinnaques.
  2. Licteurs (صاحب‌منصبانی، که پیشاپیش رجال عمدۀ روم حرکت می‌کردند و تبری بدست داشتند).