که لیزیماک طرز نوینی در تشکیلات آورده باشد، طرز حکومت و اسلوب مملکتداری همان بود، که بالاتر گفته شد، ولی نظر به اینکه بین لیزیماک و رقبای او جنگ ادامه داشت، طرفداران هریک از آنها با طرفداران دیگری خصومت میورزیدند و این وضع کشمکشهائی در شهرهای آسیای صغیر ایجاد میکرد. شهرهای یونانی آسیای صغیر هم در همین حال بودند، چنانکه لیزیماک ۱۲ شهر یونیّه را یکی کرده مانند بلوکی برئیس قشون (ستراتژ) سپرد، ولی نباید تصوّر کرد، که او خود مختاری شهرهای مزبور را ملغی داشت، آنها بهمان خودمختاری خود باقی بودند.
در دولت سلوکی
سلکوس، چنانکه بالاتر گفته شد، پس از شکست دادن نیکانور سردار آنتیگون و عدم بهرهمندی دمتریوس در بابل بتسخیر ماد و پارس و خوزستان پرداخت و بعد باختر را تصرّف کرد. آپپیان گوید، که او بین النّهرین، ارمنستان، پارت، عربستان (یعنی بادیههای عرب در میان بین النّهرین و سوریّه) ، ولایت تپوریها (طبرستان) ، رخّج و سایر ولایات را تا هند داشت. چون بالاتر شرح کارهای او گفته شده، تکرار را لازم ندانسته میگذریم.
پایتخت دولت سلوکی در ابتداء بابل بود و میبایست همچنین باشد، زیرا شهر تاریخی بابل بهوسیله راههائی، که بهر سمت میرفت، با تمام قسمتهای آسیای معلوم آن زمان ارتباط مییافت. در حوالی ۳۰۵ ق. م سلکوس در محلّی موسوم به اپیس، که در کنار راست دجله واقع بود، سلوکیّه را بنا کرد. این شهر چندی بعد بقدری بزرگ و مهمّ شد، که دارای چهارصد هزار نفر جمعیّت گردید، جای بابل را از حیث تجارت و روابط بینالمللی گرفته در آسیا بزرگترین شهر یونانی گشت و در قرون بعد، چنانکه بیاید، با تیسفون اشکانی و ساسانی اتّصال یافت و اعراب آن را مدائن خواندند. دولت سلوکی، چنانکه در ابتداء تأسیس شده بود، در دل قارّه آسیای معلوم آن زمان واقع بود و به دریای مغرب دسترسی نداشت، ولی شکست قطعی آنتیگون این نقص را رفع کرد، چه دولت سلوکی بر سوریّه دست یافته انطاکیّه را بنا کرد. با بنای این شهر، انطاکیّه سوریّه و