پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۲۱۴۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

و آنها را متّحدین خود می‌خوانده، ولی نباید تصوّر کرد، که او مایل بوده دول متّحده در آسیا تشکیل کند، بعکس او از این معنی همیشه احتراز داشت. مقصود از آزادی داخلی آن بود، که شهرهای یونانی امور شهریشان را خودشان اداره می‌کردند و قوانین ملّی آنها رعایت می‌شد، ولی در اموری، که راجع به دولت بود، می‌بایست احکام پادشاه را رعایت کنند (نظیر خودمختاری ۱، که در مواردی شاهان هخامنشی به شهرهای یونانی می‌دادند). این است آنچه، که اجمالاً در باب دولت آنتی‌گون می‌توان گفت. بیش از این هرچه نوشته شود تصوّراتی است، که مدرک ندارد یا از یک قضیّه جزئی نتیجه کلّی گرفته شده و این طور نتیجه گرفتن منطقی نیست.

کلیّة اوضاع دولت آنتی‌گون از حیث تشکیلات و ترتیبات اساساً تفاوتی با اوضاع زمان هخامنشی نداشته، الاّ اینکه، چون او خود را مقدونی و یونانی می‌دانست، مقدونیها و یونانیها آقا بودند و سایر مردمان تبعه مغلوب. یونانیها هم، که آن‌قدر سنگ آزادی به سینه می‌زدند و بآن می‌بالیدند، بالاخره، چون نیک بنگریم، آزادی را برای خودشان می‌خواستند، نه از برای دیگران. نیز چنین بود رفتار سایر جانشینان و سرداران اسکندر با مردمان مغلوب و چنانکه بالاتر گذشت، در بعض موارد، که می‌خواستند قشون را راضی نگاه دارند، ملاحظه نداشتند از اینکه اموال مردم را غارت و بین سربازان تقسیم کنند (رفتار اومن در پارس و آنتی‌گون در ماد، چنانکه بالاتر گذشت).

پس از جنگ ایپ‌سوس جای آنتی‌گون را در آسیای صغیر لیزیماک گرفت، ولی جنگ تکانی به آسیای غربی داده بود و از جمله در این وقت بود، که کیوس در درّه آمینیاس [۱] (کیوک ایرماق) و ایریس [۲] (یا شیل ایرماق) شالودۀ دولت پنت را ریخت (دیودور، کتاب ۲۰، بند ۴-پلوتارک، دمتریوس بند ۴). کاپادوکیّه را آری‌آرات برادرزاده آریاراتی، که پردیکّاس بصلیب کشید، تسخیر کرد (دیودور، کتاب ۳۱، بند ۱۹) و بی‌تی‌نیّه را زی‌پتیس [۳] (۹۴۷ ق. م). دیده نمی‌شود،


________________________________________

  1. Aminias.
  2. Lris.
  3. Zipoetis.