گردید و گالّیها بقدری پیش رفتند، که ناحیهای در فریگیّه اشغال کردند. در این احوال آنتیوخوس اوّل مصمّم گشت با آنها جنگ کند و شکست فاحشی به آنها داد، توضیح آنکه قوّۀ گالّیها مرکّب از ۴۰۰۰۰ سوار زبده و ارّابههای زیاد بود، ولی فیلهای جنگی آنتیوخوس باعث وحشت اسبهای گالّی گردید و پادشاه سلوکی فاتح گشت. پس از آن او جشنهای بزرگی گرفت و بمناسبت این فتح او را سوتر خواندند، که بمعنی ناجی است. در باب ریختن گالیها به مقدونیّه و یونان و آسیای صغیر عقیدۀ بعضی بر این است، که این واقعه بر اثر فشار ژرمنها بر گالّیهائی، که در کنار رود دانوب سکنی داشتند، رویداد.
نظری بدنیای آنروز
فتنه گالّیها و تاختوتاز آنها در مقدونیه و یونان و آسیای صغیر دارای اهمیّت بود، زیرا پدید آمدن اینها در این ممالک بعصر اسکندر، که زمان جانشینان او و ابتداء دولتهائی که تشکیل شده بود، نیز جزء آن بشمار میرود، خاتمه داد.
پس از آن بر خرابههای دولت اسکندر سه دولت باقی ماند: دولت سلوکی در آسیای غربی، دولت بطالسه در مصر و دولت مقدونیّه و یونان در اروپا. اوّلی چه از حیث وسعت و چه از این جهت، که این دولت مردمان آریانی نیرومند را شامل بود، قویتر بنظر میآمد. این سه دولت لشکر ملّی نداشتند و هر سه به یونانیهای اجیر متوسل شده، از این راه حوائج جنگی خودشان را رفع میکردند. از این جهت است، که میبینیم هر سه بسیار مقیّدند، که نام و شهرت نیک در یونان داشته باشند و نیز از همین جهت، بنای این دولتها محکم نبود و زود دستخوش حوادث و دسائس میشدند. بعد از این سه دولت درجه اوّل، ممالکی نیز وجود داشتند، که وقتی که اسکندر به آسیا آمده بود و حریفی نیرومند مانند داریوش سوّم در پیش داشت، مجال نیافته بود به آنها بپردازد و پس از مرگ اسکندر پردیکّاس آنها را تهدید میکرد، ولی نمیتوانست کاملاً مطیع گرداند، چه در افتادن جانشینان اسکندر با یکدیگر فرصتی برای این کارها باقی نمیگذارد. نام این ممالک چنین است: ماد