پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۸۹۷

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

اسکندر برای اجرای این مقاصد توآس[۱] را با چند سوار بطرف ساحل فرستاد و او چند نفر ماهیگیر در کلبه‌های حقیر، که از صدف و استخوان ماهی ساخته بودند، یافت. این‌ها زمین را کنده کمی آب بد بدست می‌آوردند. در این احوال اسکندر به جائی، که حاصلخیز بود و غلّه داشت، رسیده امر کرد مقداری غلّه بسواحل حمل کنند و ظروف را خودش مهر کرد، اگرچه سپاهیان، و حتّی آنهائی که حفظ آذوقه را بعهده داشتند، از شدّت گرسنگی مهر را شکسته آذوقه را بین خودشان تقسیم می‌کردند. در این وقت اسکندر مشغول معاینه محلّی برای ایستگاه بود و، چون برگشت و دید، که سربازان در حال اضطرار چنین کرده‌اند، آنها را بخشید.

اسکندر برای تحصیل علوفه بتمام محلّ‌های این ولایت کس فرستاد و بعد بتوسط کریته‌اوس کالاّتیانوس[۲] علیق برای بحریّه خود حمل کرد، به بومیها گفت غلّه و خرما و حشم بیاورند و ته‌لف[۳] را با مقداری آرد بجای دیگر فرستاد.

بعد اسکندر بطرف پورا[۴] پایتخت گدروزی حرکت کرد و پس از شصت روز از زمانی که از اورس[۵] بیرون آمده بود بدانجا رسید (پورا را فهرج کنونی میدانند. م.) آرّیان گوید: «بقول تمام مورّخین مشقّات گذشته قشون اسکندر در آسیا طرف مقایسه با مشقّات این سفر (یعنی سفر ۶۰ روزه) نبود. اگر می‌توان قول کل‌آرخ را باور کرد، او گوید که اسکندر از مخاطرات این راه آگاه بود و می‌دانست، که لشکری از اینجاها برنگشته، ولی چون اهالی گفتند، که سمیرامیس (ملکه داستانی آسور) وقتی که از هند فرار می‌کرد، فقط با بیست نفر برگشت و کوروش، که خواست باین صفحات درآید، از تمامی لشکرش هشتمین کسی بود، که از این جاها بیرون رفت (یعنی کوروش با هفت نفر به‌سلامت بیرون رفتند) این حکایات جاه‌طلبی اسکندر را تحریک کرد و خواست کاری بیش از سمیرامیس و کوروش کرده باشد. این خیال و نیز قصد رسانیدن آذوقه به بحریّه باعث شد، که اسکندر این راه را اختیار کرد» (همان‌جا، بند ۳).


  1. Thoas.
  2. Critheus. Callatianus.
  3. Telephe.
  4. Pura.
  5. Ores.