کلخید[۱] برای بدست آوردن پشم زرّین[۲] گفته شده، که یک مردم سکائی موسوم به آریماسپ به آنها خیلی کمک کرد و یونانیهای مذکور آنها را اورگت یعنی خیّر نامیدند. شاید بمناسبت این داستان، سرداران اسکندر این مردم را هم چنین نامیدهاند و بعد یادداشتهای سرداران در کتب مورّخین مذکور منعکس شده (موارد این نوع تغییرات در اسامی محلّها و غیره کم نیست و پائینتر جهت آن روشن خواهد بود). در خاتمه باید گفت، که ژوستن هم از مردم اورگت ذکری کرده، ولی از قراین چنین بنظر میآید، که اسم سابق این مردم را تروگ پومپه آداسپ[۳] نوشته بوده، زیرا ژوستن مردمی را باین اسم ذکر میکند، ولی راجع بلفظ اورگت توضیحی نمیدهد (کتاب ۱۲، بند ۵) ظنّ قوی میرود، که آداسپ مصحّف آراسپ یا آریاسپ است.
اسکندر در رخّج و پاراپامیزاد
آرّیان در این باب نوشته (کتاب ۳، فصل ۹، بند ۳)، که اسکندر از مردم آگریاسپ بقصد بسّوس حرکت کرد و در راه مردم دراگوگ[۴] و درانگ[۵] و رخّجیها را به اطاعت درآورده این ایالت را به ممنن[۶] داد. بعد او با وجود برفهای زیاد و نبودن آذوقه و خستگیها، هندیهای سرحدّی را مطیع کرد (مقصود آرّیان از مردم درانگ همان سیستانیها هستند، رخّج، چنانکه کراراً گفته شده، همان مملکتی است، که داریوش آن را هرخوواتیش نامیده و یونانیها آراخوزیا. (قندهار کنونی). هندیهای سرحدّی هم باید مردمانی باشند، که در افغانستان شرقی میزیستهاند). چون اسکندر از شورش ثانوی هراتیها آگاه شد و دانست، که بسّوس دو هزار سوار به کمک ساتیبرزن فرستاده و او به هرات تجاوز کرده، ارتهباذ را با اریگیوس و کارانوس برای جلوگیری از او فرستاد و به فراتافرن والی پارت امر کرد، که به آنها ملحق گردد.
پس از آن بین یونانیها و خارجیها جنگی شد و سپاهیان ساتیبرزن فقط وقتی فرار کردند، که اریگیوس ضربتی بصورت سردار مزبور زده او را به زمین افکند.