مورّخین معاصر یونانی ذکری از آن نکردهاند و سترابون هم، چنانکه در مدخل گذشت، چین را جزو هند دانسته، و حال آنکه او سه قرن بعد از انقراض دولت هخامنشی میزیست.
راههای تجارت همان بود، که بالاتر در مبحث راهها ذکر شد. از اینکه هرودوت گوید چاپارها فقط مکاتیب دولت را حمل میکردند، نباید تصوّر کرد، که راهها هم بمأمورین دولت اختصاص داشته، زیرا مقصود از دایر داشتن راهها فقط تهیۀ وسائل سوقالجیشی یا امثال آن نبود، بلکه میخواستهاند به تجارت هم رونقی داده باشند.
راجع به بنادر تجارتی باید گفت، چنانکه از مطالعات متخصصین دیده میشود، از طرف دریای خزر تجارتی نمیشده، زیرا از بنادری در سواحل آن ذکری نشده.
جغرافیّون قدیم فقط اسم زادراکرت [۱]را بردهاند که تقریباً با استراباد کنونی تطبیق میشود و آنهم، چنانکه معلوم است، در کنار دریای خزر واقع نشده. جهت فقدان بنادر در اینطرف معلوم است: مردمانی، که در گیلان و مازندران آنروز سکنی داشتند، اینها بودند: در گیلان کادوسیان، در مشرق آنان ماردها یا آماردها، در طرف شرقی اینان، یعنی در مازندران کنونی، تپوریها (مازندران را باسم این مردم تپورستان و طبرستان نامیدهاند، سفیدرود کنونی هم در زمان قدیم آمرد نام داشته ۲) از تپوریها بطرف مشرق و رکانیان (هیرکانیهای جغرافیّون یونانی) و گرگانیهای قرون بعد. غالب این مردمان از تمدّن دور بودند، اخلاق خشنی داشتند و مطیع کردن آنان نیز خیلی سخت بود. بنابراین نمیتوان تصوّر کرد، که تجارتی هم با اقوام دیگر از راه بحر خزر داشتهاند، بخصوص که جاهای دیگر سواحل این دریا نیز از مردمان غیر متمدن گوناگون مسکون بود. خلیج پارس بعکس بنادر متعدّد داشت و خود این معنی دالّ است بر اینکه این بنادر واسطۀ
________________________________________
1- [۲]