میشود، این است: شاه مالک الرّقاب است، یعنی منبع مقرّرات، مصدر اوامر و نواهی، بخشنده امتیازات و افتخارات، داور نهائی در دادن پاداشها و کیفرها، فرمانده کل قوای برّی و بحری و رئیس کل تشکیلات کشوری و لشکری است.
امّا اینکه او رئیس مذهب میباشد یا نه، بدین سؤال موافق کتیبههای داریوش و سایر شاهان باید جواب مثبت داد، زیرا داریوش در کتیبۀ نقش رستم گوید «چون اهورمزد دید کار زمین مختل است، آن را بمن سپرد و من آن را بترتیب صحیح درآوردهام». در بیستون، در نقش رستم و در تختجمشید دیده میشود، که بالای سر داریوش فروهر یا فرّ ایزدی پرواز میکند و داریوش در حال احترام و تقدیس دست راست خود را بلند کرده. چون حجّاریهای بیستون مجلسی است، که فتوحات داریوش را نموده، واضح است، که خواستهاند، این معنی را بپرورند، که سلطنت او از طرف اهورمزد و کارهایش موافق ارادۀ او است و نیز در تختجمشید حجّاریهای زیادی است، که جدال شاه را با حیوانات عظیمالجثه و موحش نشان میدهد. در اینجا باز خواستهاند بنمایند، که شاه یا نمایندۀ اهورمزد در روی زمین با مخلوقات اهریمن در جنگ است و بر آنها غلبه مییابد و نیز باید در نظر داشت، که موافق کتیبههای هخامنشی، سلطنت شاهان این دودمان موهبت الهی است و آنها به ارادۀ او بر دشمنان فائق میآیند، مثلا داریوش عبارت «بفضل اهورمزد» را ۴۱ دفعه در کتیبهها تکرار کرده و خشیارشا شش دفعه و نیز عبارت «اهورمزد شاهی را بمن اعطا کرد» در کتیبههای داریوش ۱۱ دفعه و در کتیبههای خشیارشا ۶ دفعه تکرار شده. از آنچه گفته شد این نتیجه حاصل میشود، که حکومت شاهنشاه مطلقه و غیر محدود بود، ولی نباید تصوّر کرد، که این حکومت به هیچچیز محدود نمیگشته، زیرا میبینیم: اولا شاه عادات ایرانیها و سایر ملل را محترم و مقدّسات آنها را جز در مورد یاغیگریهای مکرّر مقدّس میدارد. عادات و آئین بقدری ثابت و لا یتغیّر است، که ضرب المثل گردیده، چنانکه میگفتند: «این امر مگر قانون ماد است، که تغییرناپذیر باشد».