دفن، چنانکه دربارۀ اسلاف او بعمل میآمد، مجری گردد (همانجا، بند ۴) این است مضمون نوشتههای آرّیان.
روایت کنتکورث
کنتکورث شرحی راجع به روزهای آخر داریوش ذکر کرده، که در روایت آرّیان نیست. مورّخ مذکور گوید (کتاب ۵، بند ۸-۹): داریوش برای اینکه از راه معمولی حرکت کند، قدری از آن دور شد و خدمۀ باروبنه را پیش فرستاد. بعد مجلسی برای مشورت از سران سپاه خود آراسته چنین گفت: «اگر طالع من مرا در زمرۀ اشخاصی قرار داده بود، که حمیّت ندارند و هر نوع زندگانی را بر مرگ باشرافت ترجیح میدهند، من لب برمیبستم، تا بیهوده سخن نگویم، ولی من شجاعت و وفاداری شما را با محک امتحان آزمودهام و باید سعی کنم، که لایق چنین دوستانی باشم، نه اینکه تردید در ثبات شما داشته از خود بپرسم، که آیا شما شبیه خودتان هستید یا نه؟در میان هزاران مرد، که مطیع من بودند، دو دفعه شکست خورده فرار کردم و تنها شما از دنبال من آمدید و بواسطۀ پافشاری و وفاداری شما من هنوز خود را شاه میدانم.
خائنان و فراریانی، که به دشمن پناهنده شدهاند، در شهرهای من خیلی زیادند، ولی امتیازاتی، که به آنها دادهاند، نه از این جهت است، که واقعاً آنها شایستۀ آن باشند، بل برای اینکه با این پاداشها شما را اغوا کنند، تا مانند آنها شوید. با وجود این شما ترجیح دادید، که مرا پیروی کنید، نه اقبال دشمنم را و البتّه شایستۀ آنید، که اگر از من پاداشی نیافتید، خداوند اجر شما را بدهد و جز این نخواهد شد. این را بدانید، که اعقاب ما هر قدر، کر و تاریخ بهر اندازه حقناشناس باشد، شما را خواهد ستود و به آسمان خواهد برد. بنابراین، اگر هم میخواستم فرار کنم، و حال آنکه چنین نیست، مردانگی شما مرا دل میدهد، که برگشته با دشمن روبرو شوم. واقعا تا کی باید از پیش یک پادشاه اجنبی در ممالک وسیعه خود از اینجا به آنجا، از این مملکت بآن مملکت فرار کنم؟و حال آنکه، اگر بخت خود را آزموده با دشمن بجنگم، میتوانم باختهها را برگردانم یا با شرافتمندی