پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۴۱۶

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

لغت پارسی نیست، ولی گفتۀ پلوتارک راجع به اینکه جنگ در گوگمل روی داده، باید صحیح باشد، و الاّ مورّخی مانند او البتّه بی‌تحقیق و مدرک نوشته‌های مورّخین دیگر را تکذیب نمی‌کرد. به هرحال این محل بر رود بومادوس[۱] در نوزده فرسنگی اربیل از طرف غرب و در پنج فرسنگی موصل از طرف شمال شرق واقع بود و جنگی، که در اینجا روی داد، یکی از وقایع مهم تاریخ بشمار می‌رود، زیرا اگر ایرانیها فاتح می‌شدند، جریان تاریخ تغییر می‌کرد.

ناپلئون اوّل راجع باین جنگ گوید: «اسکندر لایق نام باافتخاری است، که در مدّت قرون عدیده جاویدان مانده، ولی اگر در گوگمل شکست می‌خورد، با داشتن دجله و فرات و کویرها در عقب و با فقدان قلعه یا استحکاماتی در این نواحی و دور بودن از مقدونیّه به مسافت نهصد لیه[۲] چه می‌کرد؟». اگرچه یکی از نویسندگان[۳] جواب داده، که اسکندر در این موقع همان می‌کرد، که یونانیهای کوروش کوچک کردند، ولی این جواب صحیح بنظر نمی‌آید. در جنگ کوروش کوچک با اردشیر دوّم قسمت یونانی قشون او بقول مورّخین یونانی شکست نخورده بود، این بود که توانست عقب نشسته خود را بیونان برساند و ایرانی‌ها هم، چون آنها را صحیح و سالم و آمادۀ جنگ می‌دیدند، قانع بودند به اینکه یونانی‌ها عقب نشسته از ممالک ایران بیرون روند، ولی اگر در گوگمل قشون اسکندر شکست می‌خورد، چه ملاحظه‌ای در کار بود، که ایرانی‌ها قشون شکست‌خورده را تعقیب نکنند؟ با این حال، اگر هم مقدونیها موفق می‌شدند، که خودشان را بدجله برسانند، می‌بایست یکی از سه شق را اختیار کنند: تسلیم گردند یا تماماً کشته شوند و یا بدجله بریزند. در صورت آخری با بودن دشمن در عقب سر، مقدونیهای کمی می‌توانستند جان بدر برند. بس نتیجه همان می‌شد، که ناپلئون اوّل بدان اشاره کرده. از اینجا باید استنباط کرد، که اسکندر، وقتی که از دجله می‌گذشته، بفتح خود تقریباً یقین داشته.

در باب جنگ سوّم و آخری داریوش با اسکندر مضامین نوشته‌های مورّخین


  1. Bumadus (این همان رود بوماد است، که در فوق ذکر شد).
  2. 900 Lieus (تقریبا ۷۲۵ فرسنگ).
  3. سرپرسی سایکس، ج ۱، ص ۲۵۸.