قدیم این است، که ذکر میشود (آرّیان، کتاب [۱]، فصل [۲]، بند ۴-[۳].
پلوتارک، کتاب اسکندر، بند ۴۳-۴۷. ژوستن، کتاب [۴]، بند [۵]-۱۴.
پولیین، کتاب ۴): داریوش، پس از اینکه از عقد عهد صلح با اسکندر مأیوس شد، مازه را مأمور کرد، که با سه هزار نفر سوار راههای عبور اسکندر را بگیرد و اسکندر باروبنۀ سنگین خود را در محوطهای گذارده و مستحفظین کمی برای حفاظت آن گماشته بطرف اردوی داریوش شتافت. برای این حرکت، پیادهنظام خود را بدو قسمت تقسیم کرده پهلوهای آن را با سوارهنظام پوشید. بنه از عقب پیادهنظام حرکت میکرد. بعد مهنیداس [۶]را مأمور کرد رفته کشف کند، که داریوش کجا است، ولی سردار مزبور، چون به مازه برخورد، جرئت نکرد با او جنگ کند و برگشته برای اسکندر فقط این خبر را آورد، که صدای مردان و شیهۀ اسبان را شنیده. از طرف دیگر مازه چون مفتشین دشمن را دید باردوی داریوش شتافته خبر داد، که دشمن نزدیک است. بمجرّد شنیدن این خبر داریوش امر کرد سپاهیان او اسلحه برگرفته صفوف خود را بیارایند. ترکیب سپاه و عدّۀ سپاهیان چنین بود:
روایت آرّیان
باختریها، سغدیها و هندیهای مجاور باختر به سرداری بسّوس [۷]والی باختر بودند. ساکها، که از سکاهای آسیائی و مستقلاند، ولی متّحدین داریوش میباشند، به سرداری ماباسس ۳. این قسمت تماماً از سوارهای تیرانداز ترکیب شده بود. برسائت ۴والی رخّج هندیهای کوهستانی را فرمان میداد.
ساتیبرزن [۸]-هراتیها را و فراتافرن [۹]-سوارهای پارتی، گرگانی و تپوری را.
مادیها، کادوسیان، ساکهسینیان ۷در تحت فرماندهی آثروپات [۱۰]بودند (از اسم ساکهسینیان معلوم است، که اینها سکاهای حدود چین بودهاند، زیرا ساس یا ساک بمعنی سکائی است و چین را رومیها سینا مینامیدند). سکنۀ دریای احمر را ارنتوبات [۱۱]و آریبرزن [۱۲]و اکسینس ۱۱اداره میکردند. بر شوشیها و اوکسیان [۱۳]اگزاتر ۱۳
________________________________________