برد، تا از تعدّیاتی، که بعنصر این رب النوع یعنی دریا کردهاند، انتقام بکشد. این تعبیر، فوقالعاده باعث قوّت قلب صوریها گردید و بر اثر آن به بهرهمندی خود بقدری مطمئن شدند، که قبل از وقت جشنی گرفته شادیها کردند، شراب زیاد خوردند و پس از طلوع آفتاب، در حال مستی به کشتیهای خود، که با گل و ریاحین تزیین کرده بودند، نشسته عازم جنگ گردیدند. (در باب اثر تعبیر مزبور دیودور و پلوتارک فقط قضیه را ذکر کرده نوشتهاند، که هریک از طرفین آن را به فال نیک گرفت، آرّیان راجع باصل قضیه هم ساکت است). اسکندر، که از نقشۀ آنها آگاه نبود، سفاین خود را بجای دیگر مأمور کرده بود. بنابراین صوریها بسی کشتی کوچک مقدونی حمله برده و دو کشتی را گرفته وحشت غریبی در میان سایر کشتیها ایجاد کردند. وقتی که اسکندر فریاد مقدونیها را شنید، سفاین خود را، به جائی که جنگ میشد، روانه کرد و کشتیهای فینیقی پس از قدری زدوخورد با بحریۀ مقدونی، بطرف بندر صور عقب نشستند و اسکندر آنها را تعقیب کرد، ولی نتوانست وارد بندر شود، زیرا از بالای دیوارهای صور باران تیر بر سفاین مقدونی میبارید. اما در حین تعقیب عدّهای زیاد از سفاین صوری را گرفت یا غرق کرد. پس از آن اسکندر دو روز به سپاهیان خود استراحت داده روز سوّم حکم یورش عمومی به بحریه و قشون خود داد و ماشینهای جنگی از هر طرف بکار افتاد. در این یورش خود اسکندر از برجی چوبین، که ساخته بودند، بوسیلۀ پل معلّق به دیوار شهر برآمد، از آنجا با صوریهائی، که دیوار را محافظت میکردند، جنگ کرد و عدّهای را با نیزه و شمشیر کشته برخی را با سپر تنه زده به پائین انداخت. چون اسلحۀ او درخشان بود، خود او هم علائم پادشاهی داشت و از یک بلندی فرمان میداد، صوریها ایستگاه او را هدف تگرگ تیر قرار دادند، ولی از خوشبختی او هیچکدام از تیرها اصابت نکرد (کلیة، چنانکه از وقایع دیگر زندگانی او دیده میشود، در موارد زیاد کشته نشدن یا بهرهمندیهای او فقط برحسب اتفاق روی داده، یا چنانکه مورّخین قدیم گفتهاند، از اقبال او بوده).
برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۳۷۸
ظاهر