تسخیر صور ۳۳۲ ق. م
پس از مجاهدات زیاد مقدونیها، از ضربتهای پیدرپی و آلات جنگی آنان، دیوار شهر رو بانهدام گذارد، بحریۀ مقدونی وارد بندر صور گردید و بعض مقدونیها در برجهائی، که صوریها تخلیه کرده بودند، جا گرفتند. در این وقت احوال روحی صوریها پس از آنقدر پافشاری و مقاومت متزلزل گردید: عدّهای زیاد، چون دیدند، که صور تسخیر خواهد شد، بیپروا به دشمن حمله بردند، تا اگر کشته میشوند، عدّهای هم از مقدونیها کشته باشند. جمعی به خانههای خود رفته به خودکشی پرداختند. برخی هم به بام خانههای خود برآمده سنگ و آنچه بدستشان افتاد، بطرف مقدونیها پرتاب کردند. اسکندر در این احوال شقاوتی بروز داد، که نظایر آن نادر و بل شاذّ است: او امر کرد تمام سکنۀ شهر را، به استثنای آنهائی که به معابد پناه برده بودند، بکشند و شهر را آتش زنند. این حکم اعلان شد، تا مگر صوریها دست از جنگ کشیده در معابد پناهنده شوند، ولی کسی از اشخاص مسلّح بمعبد پناهنده نشد، فقط زنان و اطفال صوریها در معابد جمع شدند. باقی صوریها دم درب خانههاشان ایستاده منتظر ضربتهای مقدونیها گردیدند. پس از آن کشتار شروع شد و برای شقاوت و وحشیگری مقدونیها حدّی نبود: شش هزار نفر از اهالی صور در سنگرها کشته شدند، بقول آرّیان هشتهزار نفر و به روایت دیودور هفتهزار نفر از دم شمشیر گذشتند، دو هزار نفر جوانان صوری را مقدونیها بطول ساحل بدار آویختند، سیزده هزار نفر را اسیر کرده زنان و اطفال را بحکم اسکندر بردهوار به مزایده فروختند. آرّیان عدّۀ اسرا را سی هزار نفر نوشته، کنتکورث ساکت است. شهر طعمۀ حریق و کلنگ انهدام گردید و از آن جز خرابههائی چیزی باقی نماند. سفرای قرطاجنه، که در شهر بودند، مورد عفو اسکندر واقع شدند، ولی اسکندر در همین حال توسط آنها اعلان جنگ به قرطاجنه داد. این اعلان نتیجهای نداشت، زیرا اسکندر بواسطۀ فقدان بحریّۀ قوی نمیتوانست با قرطاجنه بجنگد و کارهای دیگر هم به او مجال نمیداد.