پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۲۸۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

سپیتردات[۱] والی ولایات ینیانی، که ریاست سواره‌نظام گرگانی را داشت (دیودور سپیتربات و آرّیان سپیتردات نوشته، دوّمی بنظر صحیح‌تر می‌آید، زیرا بپارسی کنونی سپهرداد گوئیم نه سپهرباد). قلب قشون ترکیب یافته بود از سواره‌نظام ملل گوناگون، که همه شجاع و دلیر بودند. عدّۀ تمام سواره‌نظام را دیودور ده‌هزار نوشته (کتاب ۱۷، بند ۲۰)، ولی آرّیان گوید به بیست هزار می‌رسید (کتاب ۱، فصل ۴، بند ۳). پیاده‌نظام حرکتی نمی‌کرد، گوئی عقیده داشته، که سواره‌نظام برای جنگ کافی است. عدّۀ سپاه پیاده را مورّخین یونانی مختلف نوشته‌اند: دیودور آن را صدهزار دانسته (کتاب ۱۷، بند ۱۹)- کنت‌کورث همان قدر (تاریخ اسکندر کبیر، کتاب ۲، بند ۵)- آرّیان گوید، که بیست هزار نفر بود. پلوتارک، که یکی از مورّخین صحیح‌نویس یونانی است در این باب ساکت است.

بنا بر آنچه گفته شد، باید باین عقیده بود، که عدّۀ قشون ایران در کنار رود گرانیک از سوار و پیاده بین سی و چهل‌هزار نفر بوده. نوشته‌های مورّخین در باب جنگ چنین است:

روایت دیودور

وقتی که جنگ شروع شد، سواره‌نظام تسّالی، که جزو جناح چپ قشون اسکندر و در تحت فرماندهی پارمن‌ین بود، زودتر از همه مورد حملۀ سواره‌نظام ایران گردید و در این حال اسکندر، که با سواره‌نظام زبدۀ مقدونی در جناح راست بود، خود بشخصه به سواره‌نظام ایران حمله برد، صف آن را عقب نشاند و کشتاری زیاد کرد. مورّخ مذکور گوید (کتاب ۱۷، بند ۲۰): «با وجود این، خارجیها دلیرانه جنگیدند و در مقابل حرارت و فشار مقدونیها جسارت و جرئتی تزلزل‌ناپذیر ابراز کردند. گوئی، که دست تقدیر دلیرترین جنگیهای زمان را طلبیده بود، تا دست و پنجه با یکدیگر نرم و این مسئله را، که نسیم فتح به پرچم کدام طرف خواهد وزید، حل کنند».

در این حال سپیتربات پارسی داماد داریوش، که والی ولایت ینیانی و از حیث


  1. Spithrodate.