لازم دید، که از احوال روحی قشون خود استفاده کرده فرمان عبور به قشون مقدونی بدهد، ولی پارمنین باز عقیده داشت، که باید تأمل کرد و عبور را لااقل بروز دیگر محوّل داشت. در این وقت اسکندر به پارمنین گفت: «اگر چنین کنم، هلّسپونت از شرمساری سرخ خواهد شد، که مقدونیها از آن بیتأمّل گذشتند و در کنار این رود ایستادند» (کنتکورث، کتاب ۲، بند ۵). آرّیان گوید: پارمنین عقیده داشت، که چون پیادهنظام پارسی از پیادهنظام مقدونی ضعیفتر است، شبانه عقب خواهد نشست و ما روز دیگر به آسانی از رود میگذریم.
مورّخ مزبور اشارهای هم به کاهن اسکندر و جواب مصنوعی خدایان مقدونی نمیکند (کتاب ۱، فصل ۴، بند ۳).
از جواب اسکندر معلوم است، که ایرانیها با داشتن بحریۀ قوی و سپاه زیاد و اینکه گذاشتهاند اسکندر بسهولت از بوغاز داردانل بگذرد، چه خبط بزرگی کردهاند.
جنگ گرانیک (۳۳۴ ق. م)
اسکندر، چون اطلاع یافت، که قشون ایران در کنار راست رود گرانیک است، بسرعت پیش رفته اردوی خود را در مقابل دشمن زد، چنانکه فقط مجرای رود بین متخاصمین حائل بود.
ایرانیها، که پایۀ کوهی را اشغال کرده بودند حرکتی نکردند، زیرا مناسبتر میدیدند، که به دشمن، در حالی که میخواهد از رود بگذرد، حمله کنند، بخصوص که در این موقع صفوف دشمن خواهی نخواهی مختل میشد.
ولی اسکندر در طلیعۀ صبح عبور را شروع کرد و فوراً سپاه خود را بحال «حاضر جنگ» درآورد (این عقیدۀ دیودور است، امّا پلوتارک و آرّیان گویند، که اسکندر در حوالی عصر عبور را شروع کرد). ایرانیها در این حال سوارهنظام خود را در مقابل مقدونیها بیاراستند، تا جنگ را شروع کنند. ترتیب و عدّۀ قشون ایران را چنین توصیف کردهاند: جناح چپ سپاه در تحت فرماندهی ممنن یونانی و آرسامن[۱] والی ایرانی بود، هرکدام از آنها به دستههای خود ریاست داشتند (آرسامن را آرّیان ارسامس ۲نوشته و این باید صحیح باشد، زیرا یونانی شده ارشام است).
پشت سر آنها آرسیت[۲] بود، که به سوارهنظام پافلاگونی فرمان میداد، بعد از او-