برای قشونکشی به ایران قرض کرده بود.
اسکندر از مقدونیّه رهسپار گشته سواحل دریا را متابعت کرد، تا دور از بحریّۀ خود نباشد. بحریّۀ او قوی نبود، زیرا مقدونیّه دولت دریائی بشمار نمیرفت و بر دریاها تسلّطی نداشت. وقتی هم که از یونانیها کشتی میخواست، با اکراه و کم میدادند، زیرا میترسیدند، که مقدونیها کشتیهای آنها را بر ضدّ خود آنها بکار برند. بحریّۀ اسکندر از دریاچۀ سرسینیت[۱] گذشته برود ستریمون[۲] درآمد و از آن سرازیر شده به آمفیپولیس[۳] رسید، بعد راه خود را طی کرده به مارونه[۴] وارد شد. از اینجا اسکندر حرکت کرده و از هبر[۵] گذشته به پهتیک، که ولایتی از تراکیّه بود، درآمد و بعد، از رود ملانه[۶] گذشته روز بیستم حرکت از مقدونیّه به سستس[۷]، که در کنار بوغار هلّسپونت واقع و انتهای قارّۀ اروپا از آن طرف بود، وارد شد (آرّیان، کتاب ۱، فصل ۳-کنتکورث، کتاب ۲، بند ۳). اگر چه بالاتر، بمناسبت قشونکشی خشیارشا بیونان و موارد دیگر، کرارا از جغرافیای این حدود ذکری شده، باز برای اینکه محلهای مزبور خوب در نظر باشد، توضیح میدهیم: اروپا را از آسیا دو بوغاز و یک دریا جدا میکنند: بوغاز بوسفور تراکیّه (بوسفور کنونی) و هلّسپونت (داردانل)، در میان دو بوغاز مذکور دریای مرمره است، که یونانیها آن را پروپونتید[۸] مینامیدند و در سواحل آن بیتینیّه[۹] و پنت[۱۰] واقع بودند. پائینتر از بیتینیّه بطرف درون قارّه، میسیّه، فریگیّه، لیدیّه و بعد کاریّه و ولایات دیگر امتداد مییافتند و حاصلخیزی این ولایات و ثروت اهالی این سرزمینها معروف بود. همینکه اسکندر به سستس رسید، بیشتر قشون خود را به فرماندهی پارمنین به آبیدوس، که در مقابل سستس، در قارّۀ آسیا واقع بود، فرستاد. و برای این کار ۱۶۰ کشتی جنگی و عدّۀ زیادی از کشتیهای حمل و نقل بکار رفت. خود اسکندر با بقیۀ سپاهیانش به الانت، که با داستانهای