پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۲۶۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

حمله برده ناگهان بدان شبیخون زد و تقریباً نصف دشمن را کشت. کلیتوس به شهر پلّیئون[۱] پناه برد و بعد، از ادامۀ جنگ با اسکندر منصرف شده نزد تلانتیان رفت (آرّیان کتاب ۱، فصل ۱، بند ۵-کنت‌کورث، کتاب ۱، بند ۱۲). قابل ذکر است، که آرّیان گوید: ایلّیریها، قبل از اینکه شروع به جنگ کنند، برای فتح سه نوجوان و سه دختر و میشی سیاه قربان کردند.

قیام تبی‌ها بر اسکندر

در این احوال، که اسکندر با مردمان هم‌جوار مقدونیّه مشغول گیرودار بود، در یونان خبری منتشر شد، که اسکندر در جنگ با تری‌بالّ‌ها کشته شده و، چون یونانی‌ها باطناً اسکندر را دوست نمی‌داشتند، دشمنان او فرصت یافتند، که این خبر را با جعلیّاتی تأیید کنند. یکی می‌گفت «من خودم دیدم، که او را احاطه کرده بودند» دیگری انتشار می‌داد «من بچشم خود دیدم، که زخم برداشته بود». در این موقع شادی و شعف تبی‌ها را حدّی نبود و قیام بر اسکندر از این شهر شروع شد. توضیح آنکه تبعیدشدگان زمان فیلیپ جرئت یافته در تحت ریاست فنیکس[۲] و پروتیت[۳] به ساخلو مقدونی در کادمه، که از ارک بیرون آمده بود، حمله بردند، ارک را محاصره کردند و بعد رسولانی بتمام شهرهای یونانی فرستاده برای آزادی یونان کمک خواستند.

دموستن، که کینۀ مقدونیها در سینه‌اش شعله‌ور بود، موقع را مغتنم دانسته مجاهدت کرد، که آتنی‌ها به تبی‌ها کمک کنند و، بعد که دید، کمکی از طرف آتنی‌ها نشد، پولی برای تبی‌ها فرستاد و اسلحه به آنها رسانید. آرّیان گوید، که رسولان ایران سیصد تالان[۴] به او داده بودند، که باین مصرف برساند. از طرف پلوپونسی‌ها نیز جنبشی شد، یعنی قشون زیاد در ایستم جمع کردند، ولی آنتی‌پاتر[۵]، که قائم‌مقام اسکندر در مقدونیّه بود، از پلوپونسی‌ها خواهش کرد، با تبی‌ها همداستان نشوند.

با وجود این لاسدمونی‌ها رسولان تب را پذیرفتند. سپاهیان پلوپونسی به بدبختی تبی‌ها رقّت آورده به جنگ مایل بودند، ولی فرمانده آنها آستیلوس[۶]، که از اهل


  1. Pellion.
  2. Phenixe.
  3. Prothyte.
  4. یک میلیون و پانصد و هشتاد هزار فرنک طلا.
  5. Antipater.
  6. Astylus.