شاه را نسبت به او درخواست کند. جبّار بملاقات او رفت و بامر منتور گرفتار شد. پس از آن یونانی مذکور حلقهٔ (مهر) او را بدست آورد، نامههائی به شهرهای تابع نوشت، که جبّار به وساطت منتور با شاه صلح کرده و این نامهها را بمهر او رسانیده برای شهرها و قلاع فرستاد. اهالی شهرها این نامهها را صحیح دانستند و، چون از جنگ خسته شده بودند، با شادی صلح را پذیرفته تسلیم گردیدند.
وقتی که شاه شنید، که منتور بیخونریزی تمام این شهر را مسخّر کرده بسیار مشعوف شد و گفت، منتور سرداری است قابل، سفیری زیرک و هوشمند، سپس باز چیزهای زیاد به او بخشید. بعد منتور در مدّت کمی دشمنان دیگر شاه را از پا درآورده آرامش کامل در آسیای صغیر برقرار کرد.
بهبودی اوضاع ایالات
بر اثر فرونشاندن شورشهای فینیقیّه و آسیای صغیر و تسخیر مصر، پادشاهان دستنشانده و شاهزادگان بجای خود نشستند و ایالات شمالی و شرقی ایران مانند ایالات دریای خزر و هند، که در نتیجهٔ سلطنت طولانی اردشیر دوّم بواسطهٔ بیقیدی او مستقل شده بودند، حالا بواسطهٔ فتوحات اردشیر و سختیهائی، که میکرد و با بودن شخصی مانند باگواس خواجه، که زمام امور را بدست داشت، قوّت مرکز را حسّ کردند و کارهای ایران میرفت، که روبهراه شود. از طرف دیگر فتوحات اردشیر در صیدا و مصر یونانیهای اروپائی را به حرکت آورد و باز بنای مداهنه را گذاردند و، چون تشنهٔ دریکهای ایران بودند، برای اجرای امیال شاه حاضر شدند. آتنیها گفتند، ما خارس را احضار کردیم. تبیها اظهار کردند، که اگر ما به ارتهباذ کمک کردیم، بعد در سفر مصر با شاه همراه بودیم.
آواز قوّت یافتن مقدونیّه
چنین بود اوضاع ایران، که ابر سیاهی در افق حدود شمال غربی آن پدیدار گردید. مقدونیّه پادشاهی یافته بود مانند فیلیپ دوّم، که از پرتو لیاقت و کاردانی او مملکت مزبوره قوی میشد. شرح این وقایع در جای خود ذکر خواهد شد و عجالة همینقدر لازم است گفته شود، که آواز قوی شدن مقدونیّه و پیشرفتهای فیلیپ