شفاعت منتور از ارتهباذ
چنانکه دیودور گوید (کتاب ۱۶، بند ۵۲) پس از تسخیر مصر منتور بدرجهای در پیش شاه مقرّب گشت، که اردشیر او را از محارم خود دانست و پاداشهای بزرگ به او داد، توضیح آنکه صد تالان نقره[۱] با اثاثیهٔ بسیار زیبا و گرانبها به او بخشید و ایالت سواحل آسیا را بوی تفویض کرده با اختیارات زیاد برای قلع و قمع شورشیان آسیای صغیر فرستاد. منتور برادری داشت ممنن[۲] نام، که به معیّت ارتهباذ پاغی با پارسیها جنگیده و بعد فرار کرده به دربار پادشاه مقدونی رفته بود (این دفعهٔ اوّل است، که در تاریخ ایران پناهندگی یک ایرانی به دولت یا دربار خارجه ذکر میشود.
ایرانیهای دورهٔ هخامنشی معایبی داشتند، که هرکدام در جای خود ذکر شده، ولی، برخلاف یونانیها، راضی نمیشدند به خارجه پناهنده شوند و، چنانکه گذشت، مکرّر ولات یا رؤساء قشون بر شاهان یاغی گشتند، ولی در هر دفعه جنگ کرده کشته شدند، یا پس از یأس از پیشرفت خود داخل مذاکره شده تسلیم گردیدند. بنابراین ارتهباذ اوّل کسی است، که این سابقهٔ مشئوم را در تاریخ ایران گذارده. م.).
منتور در پیش شاه وساطت از این دو نفر کرده امنیت برای آنان گرفت و آنها را نزد خود طلبید. از نوشتههای آرّیان (کتاب ۲، فصل ۱۴) چنین استنباط میشود، که در این زمان روابطی بین ایران و مقدونیّه شروع شده و عهدی هم منعقد گشته، ولی مضمون آن معلوم نیست. بعد دیودور گوید (کتاب ۱۶، بند ۵۲): ارتهباذ از زنی، که خواهر منتور و ممنن بود، ده پسر و یازده دختر داشت و منتور، چون از زیادی نسل خواهر خود خوشنود بود، اوّل بترقی پسران او پرداخت و با این مقصود جاهای مهمّی به آنها در قشون داد.
دفع هرمیاس[۳] یاغی
پس از آن، چون شاه او را مأمور کرده بود یاغیان را قلع و قمع کند، بقصد هرمیاس جبّار آتارنه[۴]، واقع در میسیّه حرکت کرد و به هرمیاس پیغام داد، که میخواهد وساطت کرده عفو