داخل نشده، ولی بعض مورّخین از قول الین[۱] نوشتهاند، که آپیس گاو مقدّس مصریها را کشت و امر کرد خری را بجای آن وادارند (الین نویسندهٔ یونانی است، که در قرن سوّم میلادی میزیسته و تصنیفاتی مانند «تاریخهای گوناگون» و «خصایص حیوانات» از خود باقی گذارده). برخی نوشتهاند بامر او از گوشت گاو مزبور خوراکی تهیّه کردند و در سر میز اردشیر صرف شد. صحّت این روایات معلوم نیست، اگرچه از اردشیر سوّم، چنانکه مورّخین یونانی او را توصیف کردهاند، این رفتار ناشایست و ظالمانه بعید نیست، بخصوص دربارهٔ مصریها، که سه دفعه علم طغیان برافراشته بودند و در مدّت بیش از شصت سال در همه جا با دشمنان ایران همراهی کرده پیوسته غضب دربار ایران را مشتعل میداشتند و نیز باید در نظر داشت، که رویّهٔ شاهانی مانند کوروش بزرگ و داریوش اوّل و سرمشقهائی، که آنها از حیث رفتار معتدل با ملل مغلوبه بعالم آن زمان دادند، در این زمان از خاطرها زدوده بود.
تاریخ تسخیر ثانوی مصر در سال ۳۴۴ ق. م روی داد و این تاریخ موافق است با نوشتهٔ مانتن مورّخ مصری، که گوید مدّت سلطنت اخس بر مصر شش سال بود.
پس از تسخیر مصر، اردشیر یونانیها را بقول دیودور (کتاب ۱۶، بند ۵۰- ۵۱) بسیار بنواخت و پاداشهای بزرگ به آنها داده همه را به اوطانشان روانه کرد.
در این وقت منتور یونانی والی و رئیس قشون تمام ایالات ایران در ساحل بحر الجزائر شد. این شخص به گفتهٔ دیودور سرداری بود قابل و مدیری پاکدامن.
او خدمات شایان به اردشیر کرد و باگواس خواجه، که با منتور میانهٔ گرمی داشت، بقدری در نزد اردشیر مقرّب گردید، که شاه بیمشورت او به کاری نمیپرداخت و در واقع امر این خواجه شاه بود، بیاینکه او را شاه خوانند. اردشیر پس از بهرهمندیهای خود در مصر فرندات[۲] را در مصر به ایالت برگماشت و خود با ثروت و غنائم بیشمار به بابل برگشت (۳۴۴ ق. م).