گفتند، که نمیخواهند شهری را، که در مواقع خطرناک خدماتی بزرگ بیونان کرده، به اسارت افکنند. پس از آن عهد صلح بدین شرایط بسته شد: دیوارهای ممتد آتن و استحکامات پیره خراب خواهد شد. آتنیها بجز دوازده کشتی تمام بحریّهٔ خودشان را تسلیم خواهند کرد. دوستان و دشمنان اسپارت دوستان و دشمنان آتن خواهند بود، بهرجا لاسدمونیها بروند، آتنیها از دنبال آنان خواهند رفت و تبعیدشدگان آتن مجاز خواهند بود بشهر مزبور برگردند. ترامن و رفقای او به آتن برگشته نتیجه را اعلام کردند. در بدو ورود انبوه مردم آنها را احاطه کرده بودند، زیرا میترسیدند، که سفرا بیعقد عهد صلح برگشته باشند. روز دیگر سفرا نتیجهٔ مأموریت را به مردم اظهار داشتند و، چون قحطی آذوقه آخرین رمق را از دست سکنه میربود، گفتند، که باید این شرایط را قبول کرد. چند نفر مخالفت کردند، ولی اکثر مردم این پیشنهاد را پذیرفتند و فرمانی صادر شد، که شرایط پذیرفته گردد.
«وای بر مغلوبین[۱] »
چنان بود توصیف کزنفون که ذکر شد. پس از آن امیر البحر اسپارت وارد شهری گردید، که از گرسنگی آخرین رمق خود را از دست میداد و کوچههای آن پر بود از مردهها یا اشخاصی که جان میکندند. سردار فاتح بمحض ورود امر کرد اسلحهخانهها را خراب کنند.
کشتیهائی را، که میساختند، بسوزند و دیوارهای آتن را تا پیره و استحکامات این بندر را از بیخ و بن برافکنند. بر اثر این حکم نیزنان اسپارتی مینواختند و زنان و کودکان آتنی گروهگروه برحسب اجبار سرهاشان را با تاج گلهای رنگارنگ زینت داده میرقصیدند و دیوارها خراب میشد. چنین بود عاقبت جنگ پلوپونس یا جنگهای داخلی یونان که ۲۷ سال طول کشید (۴۳۱-۴۰۴ ق. م) و بالاخره آتن و متحدین آن را از پای درآورد (۴۰۴ ق. م).
پس از آن حکومت آتن از طرف اسپارتیها به لیزاندر محوّل شد و سی نفر از
- ↑ اگرچه این عبارت را برن نیوس سردار گالی نسبت به رومیها استعمال کرده، ولی معنای آن با این مورد هم صدق میکرد.