برگه:Tarikh-e-Sistan Bahar.pdf/۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
–ح–

سیستان طبری را ندیدست، چنانکه با تاریخ زین الاخبار گردیزی و عتبی نیز اختلافاتی دارد که باید در مستدرکات این کتاب بعدا بتفصیل ذکر شود.

۲) در صفحه ۴ می‌گوید:

«منجمان حکم کردند در عهد گرشاسپ که تا چهار هزارسال شمسی این شهر بماند و چون مصطفی (ص) بیرون آید اول کسانیکه اورا اجابت کنند مردم سیستان باشند.. واندر روزگار دین او چهار صد و چهل و چهار سال وقعتها باشد و چون چهار صد و چهل و چهار سال بگذرد این شهر باز آبادان گردد بر دست شه پورکان... که [از] نزدیکان کیان بوده باشند... الخ».

و از ین جمله پیداست که این کتاب خود در همان عهد یعنی در اواسط قرن پنجم تحریر شده است، و این جمله خدمتی است که مؤلف بپادشاه زمان خود کرده است، چنانکه نظایر وضع این قبیل اخبار در متن شاهنامه ابومنصوری (نامه رستم ببرادرش) وغیره دیده شده است و نیز با قسمت دیگری که ذکر خواهد شد این معنی بخوبی منجز خواهد گردید.

۳) در صفحه ۳۷۳ سطر اول گوید:

«خطبه کردن امیرطغرل محمد بن میکال ادام الله ملکه بسجستان یوم الجمعه الثامن من المحرم سنة خمس و اربعین و اربعمائه» و از جمله «ادام الله ملکه» که در هیچ عهدی ازین کتاب سابقه ندارد پیداست که مؤلف این قسمت از کتاب، خود در همان عهد می‌زیسته است یعنی در ۴۴۵ و این تاریخ یکسال پس از تاریخی است که در قسم (۲) بدان اشارت رفت. و باز مؤیدات دیگری هست که مطلب را بکلی روشن می‌سازد.

۴) قبل ازین در صفحه ۳۵۰ سطر ۱۵-۱۶ در پایان دولت امیر خلف بن احمد گوید: «هنوز پس از آن هیچکس را از یشان دولتی [نبوده است] و ایزد تعالی داند هرگه باشد» به ازین جمله نیز مدلل می‌شود که این قسمت از این کتاب در عصر ابوالفضل اول که معاصر با طغرل سلجوقی بوده تألیف شده است، چه در نسبنامه که بعدها مورخان برای ملوک نیمروز ترتیب داده‌اند[۱] آنان را بآل صفار و یعقوب پیوسته‌اند،

  1. تاریخ هراة تألیف معین الدین اسفزاری نسخه خطی دانشکده معقول و منقول. واحیاء الملوک وغیره.