برگه:Tarikh-e-Sistan Bahar.pdf/۴۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
–۱۲–

آموخته باشند؛ و دیگر جایِ [۱] بس معتدلست اندر هوا، و قطب جنوبی و قطب شمالی و سهیل وقدمان و فرقدان بدانجا تابش کنند؛ و باد شمال دایم آید آنجا و باد صبا، تا فهم و ذهن مردمان آن بدان اعتدال و خوشی هوا بهتر از مردمان جایگاهی دیگر باشد؛ و کار هاء دیگر دارند که دون ایشانرا نیست، چون راندن ریگ از جای بجای و جمع کردن آن و بداشتن بر جایی که بخواهند، و آن ریگ ایشانرا خزینه بزرگوارست که همه چیزی که بخواهند بریگ اندرکنند، هر چند که سالیان برآید نگاه دارد و بدان اندر هیچ نقصان نیاید، و این علم کسی دیگر را نیست، و فایده آن ریگ نیز دون این آنست که بجائی که از آن اندک بدارند نبات بهتر روید، و آب که بر آنجا برود بی علت گردد و مردم که در آنجا نشیند و خسبد تن درست باشد، و از فضل ریگ است که فرزند آدم را چون ُخرد باشد بر آنجا بدارند تا قوی گردد [و] اعضاءِ وی درست باشد؛ و دیگر آسیاءِ چرخ کنند تا باد بگرداند و آرد کند و به دیگر شهرها ستور باید یا آسیاءِ آب یا بدست آسیا کنند، و هم ازین چرخها بساخته‌اند تا آب کشد از چاه بباغها و بزمین که از آن کشت کنند چه اگر چه آب [۲] تنگ باشد، و همچنین بسیار منفعت از باد بر گیرند.

و دیگر که شهریست بذات خویش قائم که بهیچ شهری محتاج نیست که اگر کاروان گسسته گردد همه چیزی از نعمتهاءِ الوان و جامهاءِ بزرگوار و آنچه ملوک را و اهل مروت را باید همه اندر آن شهر یافته شود که بجای دیگر حاجت نیاید و بزیادت [باشد]، و زمستان میوه تر باشد همچنانکه بتابستان سال تا سال، و اسپرغمهاءِ نیکو، و همه ساله بره شیر هست یافته شود، و ماهی تازه بهمه اوقات، که ایزد تعالی انرا اندر کتاب خود بستوده است؛ و دیگر که از شهرهاءِ دور بار بکشتی بیارند تا اندر قصبه، و


  1. درین کتاب همه جا یاءِ نکره که بعد از یاءِ اصلی در کلمه واقع شده باشد حذف میشود وجائی را جای بطریق اضافی مینویسد و این املا در خطوط قدیم متداول بوده است.
  2. در متن چه اول با سه نقطه و جه دوم با یک نقطه است و این عبارت مغشوش بنظر میرسد وظ مراد آنست که هنگامی که آب در سیستان تنگ باشد یعنی کم آبی باشد باین وسیله از چاه آبها استفاده میکنند.