برگه:Tarikh-e-Sistan Bahar.pdf/۴۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
–۱۱–

بود، و اراک بزبان رومی دیدبان‌گاه را گویند، و آن اینست که اکنون قلعه سیستان است که ارک گویند،[۱] ذوالقرنین کرده است، و این حکایت بچندین کتاب یاد کرده آمدست یکی باخبار سیستان، و دیگر عبدالله بن المقفع اندر کتاب سیر ملوک عجم بازگوید، و ابوالفرج قدامة بن جعفر بن قدامة البغدادی[۲] اندر کتاب خراج بباب مسالک وممالک بازگوید، این خبرها درست میگردد اندر حدیث سجستان از حدیث انبیا علیهم السلام. و بالله العصمة والتوفیق.

(و اما آنچه در ذات سیستان موجودست )

(که در سایر شهرها نیست)

اول آنست که شارستان[۳] بزرگ حصین دارد که خود چند شهری باشد[۴] از دیگر شهرها، وانگاه آنرا مدینة العَذرا گویند که هرگز هیچکسی نتوانست آنرا ستدن الأ تا بدادند، و نتوانند تا ابدالدهر، ومردانِ مرد حربی باشند و حرب و شوریدن سلاح عادت کرده باشند که آن ایشان را از خردی تا بزرگی پیشه باشد، و بتعلیم جنگ و مقاتله


  1. لغت ارگ در زبان پهلوی هم مستعمل بوده و (ارگ بَد) یکی از القاب دربار ساسانیان است.
  2. ابوالفرج قدامة بن جعفر الکاتب البغدادی را کتابی است بنام (کتاب خراج) که از آن بیش از تلخیصی بنظر نرسیده است و در آن ملخص اسکندر را بانی شهر (زرنج) میشمارد و کتاب مزبورعین نسخه بتمامها نیست و نبذی از کتاب خراج وصنعةالکتاب است که در ذیل مسالک و ممالک ابن خردادبه چاپ شده و معنای متن در آن کتاب نیست. مؤلفات قدامة بن جعفر در الفهرست چاپ مصر صفحة ۱۸۸ و نام پدرش جعفر بن قدامة بن زیاد در تاریخ بغداد خطیب چاپ مصر جلد سابع صفعه ۲۰۵ ذکر شده است.
  3. شارستان خود شهرست که غالبا برگرد قهندزی واقع میشده و سوری برگرد اوست و آنچه بیرون از این سور باشد آنرا ربض خوانند بفتحتین.
  4. چند - اینجا بمنی مقدار واندازه است. یعنی خود شارستان بقدر شهری است سوای حومه و ربض آن.