ملک محمود وزیر را گفت این مردک مرا بتعریض دروغ زن خواند، وزیرش گفت بباید کشت،[۱] هرچند طلب کردند نیافتند. چون بگفت و رنج خویش ضایع کرد و برفت هیچ عطا نا یافته، تا بغربت فرمان یافت. و اگر ما بشرح هر یک مشغول کردیم غرض بجای آورده نباشیم، واین یکان یکان جهانرا معروف و مشهورست، همچنین فرزندانشان نسل بر نسل بروزگار ملوک عجم، جهان پهلوان بودند.
تا چهار هزار سال بر آمد و پیغامبر ما (صلعم) بیرون آمد و شریعت اسلام آورد، بروزگار خسرو پرویز بن هرمز بن انوشروان الملک، که بختیار جهان پهلوان بود از فرزندان رستم، و بختیار نامه قصه او باز خوانند.
(نسبت بختیار الاسبهبد)
بختیار بن شاه فیروز بن بزفری[۲] بن شیر اوژن بن خدایکان بن فرخبه[۳] بن ماهخدای بن فیروز بن کردآفرین[۴] بن پهلوان بن اسپهبد بن رستم بن مهر آزاد بن رستم ابن بولاد بن کانآزادمرد[۵] بن رستم بنجهر آزاد بننیرو سنج بن فرخبه[۶] بن داد آفرین ابن سام بن بهآفرید بن هوشنگ بن فرامرز بن رستم الا کبر بن دستان بن سام بن نریمان بن کورنگ بن گرشاسب.[۷]
پس چون اسلام بسیستان آوردند ولشکر اسلام قوی گشت. و جهانیانرا معلوم شد که کسی را بر فرمان سماوی تاب نباشد، و کار نه بعدت و سلاح و لشگر است، الا
- ↑ این روایت جایی دیگر دیده نشده است.
- ↑ ظ: برزفری که «اصل لفت فریبرز باشد احیاء : هرمزی بن شبر ارمان.
- ↑ متن، فرح به.
- ↑ ظ: گردآفرید احیاء : گودرزآفرین.
- ↑ نام (کان آزاد مرد) و نام (پولاد) به تنهایی دیده نشده ولی پولادکان و آزادمرد هر دو نام مکرر دیده شده و باید اصل چنین باشد: «پولادکان بن آزادمرد» احیاء: چون متن.
- ↑ متن، فرح به احیاء : فرخ.
- ↑ رجوع شود بحاشیه (۴) ص (۵).