برگه:Tarikh-e-Sistan Bahar.pdf/۴۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
–۵–

بوده باشد. گرشاسب بدان شاد شد و ایشان را خلعتها داد و این شهر بنا کرد و تمام کرد، و قصه گرشاسب زیاد است و بکتاب او تمام گفته آید، اما این مقدار اینجا بسنده[۱] کردیم تا کتاب دراز نگردد. اما از بزرگی وفخر اوی یکی آن بود که بروزگار ضحاک که هنوز چهارده ساله بیش نبود یکی اژدها را که چند کوهی بود تنها بکشت فرمان ضحاک، و پس از آن با اندک مردم زاولی و ایرانی برفت هم بفرمان ضخاک بیاری بهرام[۲] هندی تا برفت و بِهوُ را با دو بار هزار هزار سوار و هزار پیل بگرفت و بکشت، و هندوان[۳] وآن دیار همه ایمن کرد و به سراندیب شد و نَسرین را آنجا بگرفت و بکشت، و پیرامن دریاء محیط برگشت، و آن جزیرها و عجایبها بدید، و از آنجا بمغرب شد و کار ِکردها بسیار کرد، تا باز افریدون بیرون آمد - پسرعم وی - و ضحاک را ببست، و باز کسی فرستاد و گرشاسب را بخواند و گرشاسب برفت با نبیره خویش نریمان ابن کورنگ[۴] بن گرشاسب، سوی افریدون شد، و افریدون پذیره[۵] او باز آمد و


←دین اسلام ربطی به «نزدیکان زمان کیان» ندارد و جای تأسف است که کلمه «زمان»، دراصل چیز دیگر بوده و تراشیده شده و (زمان) نوشته شده و کاف (کیان) هم الحاقی است و میسر نشد که اصل آن را حدس بزنیم و تصور میشود درین جمله اغتشاشی باشد.

  1. بسنده بمعنی کفایت و کانی و اکتفا.
  2. ظ: مهراج، گرشاسب نامه این شخص را مهراج ذکر کرده است، که همان «مهاراجه» لقب راجگان بزرگ است، و بهو نیز در گرشاسب نامه آمده است (گرشاسب نامه خطی ص ۸۱) واحیاء الملوک ببهو ضبط کرده (نسخه عکسی ورق ۱۱)
  3. متن الف ونون خط خورده است - هندوان، یعنی هندوستان. در متون پهلوی هندوکان است که هندوان خوانده شده است.
  4. در گرشاسب نامه اسدی نریمان را پسر کورنگ و کورنگ را برادر گرشاسب دانسته و گوید چون در کودکی نریمان، کورنگ مرد، گرشاسب نریمان را فرزند خواند، و این کورنگ غیر از کورنگ نیای قدیم مادری گرشاسب و پدر زن جمشید است.
  5. در این کتاب در نقطه گذاری اهمال شده است و نه تنها دالهای فارسی را که در سایر کتب قدیم نقطه میگذارند بی نقطه نوشته بلکه ذالها را هم بدون نقطه نگاشته از آنجمله همه جا لفظ «پذیره» را که بمعنی پذیرائی و استقبال و ملاقات است و «بدیره» ضبط کرده و ما همه جا آنرا با املای تمام خواهیم نوشت.